berbaris - برباریس
The entry is a dictionary list for the word berbaris - برباریس
برباریس Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (رومی، اِ) بربریس.
انبرباریس. (منتهی الارب). زرشک. (ابن
بیطار در کلمهٔ آارغیس). امپرباریس. (تاج
العروس) (ناظم الاطباء). امبرباریس. باریس.
انبر. زرنگ. (تاج العروس). زرشک. (ناظم
الاطباء). رجوع به بربریس و رجوع به
زرشک شود.
انبرباریس. (منتهی الارب). زرشک. (ابن
بیطار در کلمهٔ آارغیس). امپرباریس. (تاج
العروس) (ناظم الاطباء). امبرباریس. باریس.
انبر. زرنگ. (تاج العروس). زرشک. (ناظم
الاطباء). رجوع به بربریس و رجوع به
زرشک شود.