بازدار
The entry is a dictionary list for the word بازدار
بازدار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(نف مرکب، اِ مرکب) نگاهدارندهٔ
باز. (برهان) (انجمن آرا). دارندهٔ باز و معرب
آن بازیار است. (سروری از شرح السامی فی
الاسامی) (آنندراج). بازبان. و قوشچی. (ناظم
الاطباء). بازیار. (مهذب الاسماء). کسی که
باز دارد، دارندهٔ باز. صاحب صقر. قوشچی.
معرب آن ...
باز. (برهان) (انجمن آرا). دارندهٔ باز و معرب
آن بازیار است. (سروری از شرح السامی فی
الاسامی) (آنندراج). بازبان. و قوشچی. (ناظم
الاطباء). بازیار. (مهذب الاسماء). کسی که
باز دارد، دارندهٔ باز. صاحب صقر. قوشچی.
معرب آن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(نف مرکب) شخصی را نیز گویند که
مردم را از کاری و از چیزی بازدارد و منع
کند. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج).
بازدارنده. (ناظم الاطباء). رجوع به بازدارنده
شود.
مردم را از کاری و از چیزی بازدارد و منع
کند. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج).
بازدارنده. (ناظم الاطباء). رجوع به بازدارنده
شود.