azad - اعضاد
The entry is a dictionary list for the word azad - اعضاد
اعضاد Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (ع اِ) جِ عَضد، بمعنی ناحیه و
کرانه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جِ
عَضد، ناحیه. || یاران. یاوران.
کمک کنندگان: اولاد و اعضاد و اتباع و اشیاع
خویش را حاضر کرد. (ترجمهٔ تاریخ یمینی ...
کرانه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جِ
عَضد، ناحیه. || یاران. یاوران.
کمک کنندگان: اولاد و اعضاد و اتباع و اشیاع
خویش را حاضر کرد. (ترجمهٔ تاریخ یمینی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (ع مص) بچپ و راست رفتن
تیر. یقال: رمی فاعضد. (منتهی الارب) (از
ناظم الاطباء). بچپ و راست رفتن تیر.
(آنندراج). براست و چپ رفتن تیر. تَعضید.
(از اقرب الموارد). || خاک نمناک
باران به ...
تیر. یقال: رمی فاعضد. (منتهی الارب) (از
ناظم الاطباء). بچپ و راست رفتن تیر.
(آنندراج). براست و چپ رفتن تیر. تَعضید.
(از اقرب الموارد). || خاک نمناک
باران به ...
azad - اعضاد other entries
Next Words