asam - اصم
The entry is a dictionary list for the word asam - اصم
اصم Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ صَ م م ] (ع ص، اِ) کر. (ترجمان
علامهٔ جرجانی ص ۶۵) (مؤید الفضلا) (مهذب
الاسماء). در لغت ضد سمیع است. (از معجم
البلدان). کر را گویند. (سمعانی). کر و ناشنوا.
(غیاث) (آنندراج). کر و سخن ...
علامهٔ جرجانی ص ۶۵) (مؤید الفضلا) (مهذب
الاسماء). در لغت ضد سمیع است. (از معجم
البلدان). کر را گویند. (سمعانی). کر و ناشنوا.
(غیاث) (آنندراج). کر و سخن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ صَ م م ] (اِخ) ابن ابی ربیعة. از
شجعان قبیلهٔ بنی شیبان عرب بود که بخاطر
خونخواهی یک تن صد تن، از قبیلهٔ تمیم را
بکشت و در مفاخره ای که میان یکی از افراد
قبیلهٔ بنی شیبان با یکی ...
شجعان قبیلهٔ بنی شیبان عرب بود که بخاطر
خونخواهی یک تن صد تن، از قبیلهٔ تمیم را
بکشت و در مفاخره ای که میان یکی از افراد
قبیلهٔ بنی شیبان با یکی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ صَ م م ] (اِخ) ابوبکر عبدالرحمن...
رجوع به اصم عبدالرحمن بن کیسان و ابوبکر
شود.
رجوع به اصم عبدالرحمن بن کیسان و ابوبکر
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ صَ م م ] (اِخ) (متوفی ۹۳۱ هـ . ق. /
۱۵۲۶ م.) احمدبن محمد بانی مصری شافعی،
معروف به اصم (شهاب الدین). از مفسران بود.
او راست: تفسیر سورهٔ یس تا آخر قرآن. (ط)
ابن العماد: شذرات الذهب ۸:۱۸۳، البغدادی:
ایضاح ...
۱۵۲۶ م.) احمدبن محمد بانی مصری شافعی،
معروف به اصم (شهاب الدین). از مفسران بود.
او راست: تفسیر سورهٔ یس تا آخر قرآن. (ط)
ابن العماد: شذرات الذهب ۸:۱۸۳، البغدادی:
ایضاح ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ صَ م م ] (اِخ) احمدبن محمود اصم
لارندی کرمانی فقیه حنفی. متوفی بسال ۹۱۷
هـ . ق. در لارند میزیست. او راست: تفسیر
القرآن تا سورهٔ المجادلة در ۱۲ جلد. (از
اسماءالمؤلفین ج ۱ ستون ۱۴۵).
لارندی کرمانی فقیه حنفی. متوفی بسال ۹۱۷
هـ . ق. در لارند میزیست. او راست: تفسیر
القرآن تا سورهٔ المجادلة در ۱۲ جلد. (از
اسماءالمؤلفین ج ۱ ستون ۱۴۵).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ صَ م م ] (اِخ) ارسلان خان، مکنی به
ابومنصور. رجوع به ابومنصور اصم شود.
ابومنصور. رجوع به ابومنصور اصم شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ صَ م م ] (اِخ) (حاتم...) حاتم اصم
نام بزرگی است. (از منتخب) (غیاث)
(آنندراج). مردیست از اولیای کبار. (ناظم
الاطباء):
گروهی بر آنند از اهل سخُن
که حاتم اصم بود باور مکن...
تبسم کنان گفتش ای تیزهوش
اصم ...
نام بزرگی است. (از منتخب) (غیاث)
(آنندراج). مردیست از اولیای کبار. (ناظم
الاطباء):
گروهی بر آنند از اهل سخُن
که حاتم اصم بود باور مکن...
تبسم کنان گفتش ای تیزهوش
اصم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ صَ م م ] (اِخ) حکیم بن مالک بن
جناب نمیری. معاصر ولیدبن عبدالملک بود و
چون بیمار شد ولید پزشکان نزد وی فرستاد و
او این اشعار بسرود:
جاء الاطباء من حمص کأنهم
من اجل ان لایداوونی مجانین
قال ...
جناب نمیری. معاصر ولیدبن عبدالملک بود و
چون بیمار شد ولید پزشکان نزد وی فرستاد و
او این اشعار بسرود:
جاء الاطباء من حمص کأنهم
من اجل ان لایداوونی مجانین
قال ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ صَ م م ] (اِخ) شمس الدین اصم
درگزینی. از وزرای دولت سلجوقی بود.
رجوع به تجارب السلف ص ۱۸۲ شود.
درگزینی. از وزرای دولت سلجوقی بود.
رجوع به تجارب السلف ص ۱۸۲ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ صَ م م ] (اِخ) عبدالرحمان بن
کیسان ابوبکر اصم معتزلی. صاحب مقالات
در اصول بود و از فصیح ترین و فقیه ترین
مردم عصر خود بشمار میرفت. او را تفسیر
عجیبی است. ...
کیسان ابوبکر اصم معتزلی. صاحب مقالات
در اصول بود و از فصیح ترین و فقیه ترین
مردم عصر خود بشمار میرفت. او را تفسیر
عجیبی است. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ صَ م م ] (اِخ) عتاب بن حکیم بن
مالک بن جناب نمیری اصم. فرزند حکیم بن
مالک اصم بود و این رجز را دربارهٔ اسب پدر
خود بنام «حزمة» سرود:
ان انت قد جد الرهان بالقوم
لیس علیک ...
مالک بن جناب نمیری اصم. فرزند حکیم بن
مالک اصم بود و این رجز را دربارهٔ اسب پدر
خود بنام «حزمة» سرود:
ان انت قد جد الرهان بالقوم
لیس علیک ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ صَ م م ] (اِخ) عمروبن قیس اصم
صاحب رؤس بنی تمیم. وی یکی از ده تن
کسانی بود که جزو مفاخر قبیلهٔ بنی شیبان
بشمار میرفتند و هنگامی که یکی از افراد
قبیلهٔ بنی شیبان با یکی ...
صاحب رؤس بنی تمیم. وی یکی از ده تن
کسانی بود که جزو مفاخر قبیلهٔ بنی شیبان
بشمار میرفتند و هنگامی که یکی از افراد
قبیلهٔ بنی شیبان با یکی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ صَ م م ] (اِخ) (۳۳ -۱۱۹ هـ . ق.)
محمدبن سیرین، مکنی به ابوبکر و معروف به
اصم. از افاضل تابعان بود. هنگامی مغیرةبن
شعبة ثقفی بفرمان عمر رهسپار بصره گردید و
به فرمانروایی آن ...
محمدبن سیرین، مکنی به ابوبکر و معروف به
اصم. از افاضل تابعان بود. هنگامی مغیرةبن
شعبة ثقفی بفرمان عمر رهسپار بصره گردید و
به فرمانروایی آن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ صَ م م ] (اِخ) یوسف بن محمد
صغراتی کردی فقیه شافعی، مشهور به اصم.
در حدود سال ۱۰۰۲ هـ . ق. درگذشت. او
راست: حاشیه بر حاشیهٔ عصام جامی. حاشیه
بر حاشیهٔ الغزی از قول احمد. حاشیه بر شرح ...
صغراتی کردی فقیه شافعی، مشهور به اصم.
در حدود سال ۱۰۰۲ هـ . ق. درگذشت. او
راست: حاشیه بر حاشیهٔ عصام جامی. حاشیه
بر حاشیهٔ الغزی از قول احمد. حاشیه بر شرح ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ صَ م م ] (اِخ) نام دو جایگاه است،
یکی بنام اصم الجلحاء و دیگری بنام
اصم السمرة واقع در دیار بنی عامربن صعصعة
و آنگاه دیار بنی کلاب بویژه. و آنها را اصمان
گویند. (از نصر) (از معجم ...
یکی بنام اصم الجلحاء و دیگری بنام
اصم السمرة واقع در دیار بنی عامربن صعصعة
و آنگاه دیار بنی کلاب بویژه. و آنها را اصمان
گویند. (از نصر) (از معجم ...
asam - اصم other entries
Next Words