Miyânegî - میانگی
The entry is a dictionary list for the word Miyânegî - میانگی
میانگی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ / نِ ] (ص نسبی، اِ) اوسط.
(دهار) (ترجمان القرآن جرجانی). وسطی.
(ترجمان القرآن). میانه : نخستین را تور
نام کرد و میانگی را سلم و کهترین را ایرج...
پس چون افریدون بمرد این دو پسر مهترین و
میانگی بر ایرج برخاستند ...
(دهار) (ترجمان القرآن جرجانی). وسطی.
(ترجمان القرآن). میانه : نخستین را تور
نام کرد و میانگی را سلم و کهترین را ایرج...
پس چون افریدون بمرد این دو پسر مهترین و
میانگی بر ایرج برخاستند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص نسبی، اِ) (مرکب از: میان +
گی) میانجی. واسطه. سبب. ذریعه. ذرعه.
(یادداشت مؤلف). || (حامص) توسط.
(آنندراج) (یادداشت مؤلف). میانجی گری.
وساطت. (یادداشت مؤلف).
- میانگی کردن؛ وساطت. میانجی گری.
میانجی شدن. توسط. (یادداشت مؤلف): در
میان ...
گی) میانجی. واسطه. سبب. ذریعه. ذرعه.
(یادداشت مؤلف). || (حامص) توسط.
(آنندراج) (یادداشت مؤلف). میانجی گری.
وساطت. (یادداشت مؤلف).
- میانگی کردن؛ وساطت. میانجی گری.
میانجی شدن. توسط. (یادداشت مؤلف): در
میان ...