ثعالبی
The entry is a dictionary list for the word ثعالبی
ثعالبی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ثَ لِ ] (ع ص نسبی، اِ) منسوب به
ثعلب. آن که اشتغال به عمل پوست روباه
دارد. (سمعانی).
ثعلب. آن که اشتغال به عمل پوست روباه
دارد. (سمعانی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ثَ لِ ] (اِخ) رجوع به احمدبن
محمدبن ابراهیم ثعلبی یا ثعالبی شود.
محمدبن ابراهیم ثعلبی یا ثعالبی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ثَ لِ ] (اِخ) علامه ابومنصور
عبدالملک بن محمدبن اسماعیل نیشابوری
(۳۵۰ -۴۲۹ هـ . ق.). از آنرو وی را ثعالبی
گویند که از پوستهای روباه پوستین کردی.
ابن خلکان گوید: قال ابن بسام صاحب ذخیرهٔ
فی حقه ...
عبدالملک بن محمدبن اسماعیل نیشابوری
(۳۵۰ -۴۲۹ هـ . ق.). از آنرو وی را ثعالبی
گویند که از پوستهای روباه پوستین کردی.
ابن خلکان گوید: قال ابن بسام صاحب ذخیرهٔ
فی حقه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ثَ لِ ] (اِخ) ابومنصور الحسین بن
محمدالمرغنی (از مرغن غور افغانستان) او
مورخی اسلامی است که از شرح حال وی
جز اینکه او تألیف خویش موسوم به
غررالسیر را به امیر نصر (متوفی بسال ۴۱۲
هـ . ق.) برادر ...
محمدالمرغنی (از مرغن غور افغانستان) او
مورخی اسلامی است که از شرح حال وی
جز اینکه او تألیف خویش موسوم به
غررالسیر را به امیر نصر (متوفی بسال ۴۱۲
هـ . ق.) برادر ...