تیر
The entry is a dictionary list for the word تیر
تیر Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
ok
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) معروف است و به عربی سهم
خوانند.
(برهان). تیر که از کمان جهد. (لغت فرس
اسدی چ اقبال ص ۱۳۹). تیر کمان. (فرهنگ
رشیدی) (انجمن آرا). ترجمهٔ سهم، و خدنگ
و ناوک مترادف آن، و این مجاز است ...
خوانند.
(برهان). تیر که از کمان جهد. (لغت فرس
اسدی چ اقبال ص ۱۳۹). تیر کمان. (فرهنگ
رشیدی) (انجمن آرا). ترجمهٔ سهم، و خدنگ
و ناوک مترادف آن، و این مجاز است ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع اِ) صحرا. || بیابان. || شاه
تیر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
تیر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تِ یُ ] (ع اِ) مرغی شبیه طاووس ماده.
(ناظم الاطباء) (از برهان).
(ناظم الاطباء) (از برهان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) عطارد. (لغت فرس اسدی چ اقبال) (از فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از
آنندراج) (از اوبهی) (از ناظم الاطباء). نام
ستارهٔ عطارد است. او را دبیر فلک خوانند و
گویند مربی علماء و مشایخ و قضات و ارباب
قلم باشد. ...
آنندراج) (از اوبهی) (از ناظم الاطباء). نام
ستارهٔ عطارد است. او را دبیر فلک خوانند و
گویند مربی علماء و مشایخ و قضات و ارباب
قلم باشد. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام فرشته ای است که بر ستوران
موکل است و تدبیر و مصالحی که در روز
تیرماه تیر واقع شود به او تعلق دارد. (برهان) (از فرهنگ جهانگیری) (از فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء).
به ...
موکل است و تدبیر و مصالحی که در روز
تیرماه تیر واقع شود به او تعلق دارد. (برهان) (از فرهنگ جهانگیری) (از فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء).
به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) به رود دجله هم اطلاق شده و آن در
اصل تیگر بوده که ایرانیها به مناسبت تندی به
دجله می گفتند. در زبان فرنگی هم تیگر به
دجله گویند از فارسی گرفته اند. (فرهنگ
لغات شاهنامه). آقای پیرنیا آرد: ...
اصل تیگر بوده که ایرانیها به مناسبت تندی به
دجله می گفتند. در زبان فرنگی هم تیگر به
دجله گویند از فارسی گرفته اند. (فرهنگ
لغات شاهنامه). آقای پیرنیا آرد: ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ یِ ] (اِخ)
سیاستمدار و مورخ
فرانسوی (۱۷۹۷-۱۸۸۷ م.). وی مکرر
وزیر، نخست وزیر و وکیل مجلس شد و به
ریاست قوهٔ مجریه رسید و معاهدهٔ
فرانکفورت را منعقد کرد و به ریاست
جمهوری انتخاب شد (۱۸۷۱ ...
سیاستمدار و مورخ
فرانسوی (۱۷۹۷-۱۸۸۷ م.). وی مکرر
وزیر، نخست وزیر و وکیل مجلس شد و به
ریاست قوهٔ مجریه رسید و معاهدهٔ
فرانکفورت را منعقد کرد و به ریاست
جمهوری انتخاب شد (۱۸۷۱ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ)
از شهرهای قدیمی فینیقی. صور.
رجوع به صور و قاموس الاعلام ترکی شود.
از شهرهای قدیمی فینیقی. صور.
رجوع به صور و قاموس الاعلام ترکی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ په . ] (اِ.) 1 - چوب راست و باریک با نوکی آهنین و تیز که با کمان آن را پرتاب
کنند. 2 - گلوله ای که از تفنگ ، توپ و مانند آن ها شلیک می شود. ؛ ~ کسی به سنگ
خوردن کنایه از: ناکام شدن ، در نقشة خود شکست خوردن .
کنند. 2 - گلوله ای که از تفنگ ، توپ و مانند آن ها شلیک می شود. ؛ ~ کسی به سنگ
خوردن کنایه از: ناکام شدن ، در نقشة خود شکست خوردن .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ په . ] (اِ.) 1 - ماه چهارم از هر ماه شمسی . 2 - پاییز، خزان . 3 - نام روز
سیزدهم از هر ماه خورشیدی .
سیزدهم از هر ماه خورشیدی .