قباد

The entry is a dictionary list for the word قباد
قباد Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قُ ] (اِ) نام بوته ای باشد خاردار که شتر
آن را برغبت خورد و از آن صمغی سفید
حاصل میشود. (برهان) (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قُ ] (اِ) غُباد. یک قسم ماهی خوراکی
است که در خلیج فارس صید میشود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قُ ] (پسوند) در آخر اسماء مرکبهٔ
امکنه آید: ابزقباد. خسروسادقباد. فیروزقباد.
شادقباد. بزقباد. بهقباد. شهرقباد. رستقباد.
استان لبهقباد. روستقباد.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قُ ] (اِخ) نام معزالدین پادشاه دهلی
است. (غیاث اللغات).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قُ ] (اِخ) دهی از دهستان شیان بخش
مرکزی شهرستان شاه آباد. در ۱۹۰۰۰گزی
خاور شاه آباد و ۳۰۰۰ گزی شیان و
۱۵۰۰گزی جنوب راه فرعی هرسم واقع و
موقع جغرافیائی آن دشت و سردسیر است.
سکنه ۳۷۰ تن، آب از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قُ ] (اِخ) پسر اسکندربن قرایوسف.
قباد با محبوب ترین کنیزکان پدر که
خان سلطان نام و لیلی لقب داشت عشق
میورزید و از این رو در آن اوان (۸۴۰ هـ . ق.)
که بایسنقر از آذربایجان بسوی خراسان
مراجعت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قُ ] (اِخ) پسر انوشیروان ملقب به
شیرویه بود. شیرویه چون به تخت نشست
تاج بر سر نهاد و در راه عدل و رعیت پروری
گام نهاد ولی از نابخردی به روایت اقل، پانزده
برادر خود را به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قُ ] (اِخ) پسر فیروز نام پدر انوشیروان
است . حلوان و کازرون را او بنا کرد.
(برهان). قباد پسر فیروزبن یزدگرد و پدر
انوشیروان نوزدهمین از پادشاهان سلسلهٔ
ساسانی است (۴۸۸ -۵۳۱ م.). هنگامی که
بلاش گرانمایه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قُ ] (اِخ) پسر کاوه و برادر قارن. یکی
از سرداران لشکر ایران در زمان سلطنت نوذر
فرزند منوچهر است که در جنگ با افراسیاب
به زخم تیغ بارمان نام یکی از پهلوانان توران
کشته شد. (از حبیب السیر ...
قباد other entries

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.