یزید

The entry is a dictionary list for the word یزید
یزید Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ یَ ] (اِخ) نام یکی از اجداد سلسلهٔ
شروانشاهان است که محمود پسر او در سنهٔ
۳۳۲ شروانشاه بوده و مؤلف مروج الذهب
مسعودی معاصر با وی بوده و از او نام برده
است. (یادداشت مؤلف).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ یَ ] (اِخ) ابن ابان رقاشی، مکنی به
ابوعمرو. تابعی است. (یادداشت مؤلف). یزید
از زهاد بود. هشام از ثابت بنانی روایت کند
که «هیچکسی را در طول قیام (نماز) و
شب زنده داری از یزیدبن ابان شکیباتر
ندیدم». یزید چهل ودو ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ یَ ] (اِخ) ابن ابراهیم بن محمد شیبانی،
ادیب بود و در قیروان بزرگ شد و به خدمت
المعزلدین اللََّه فاطمی پرداخت. از اوست:
تلقیح العقول. یزید در حدود ۳۵۰ هـ . ق.
درگذشت. (از اعلام زرکلی). و رجوع به ذکر
اخبار ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ یَ ] (اِخ) ابن ابی انیسه. رئیس یزیدیه،
فرقه ای از خوارج. (از مفاتیح). رجوع به
یزیدبن انیسة و یزیدی و یزیدیه شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ یَ ] (اِخ) ابن ابی حبیب. رجوع به
یزیدبن سوید ازدی مصری شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ یَ ] (اِخ) ابن ابی حکیم، مکنی به
ابوخالد، تابعی است. (یادداشت مؤلف). راوی
کتاب جامع الکبیر سفیان ثوری است.
(ابن الندیم).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ یَ ] (اِخ) ابن ابی خالد لخمی. رجوع
به یزیدبن عبداللََّه بن خالد لخمی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ یَ ] (اِخ) ابن ابی زیاد کوفی، مکنی به
ابوعبداللََّه، تابعی است. (یادداشت مؤلف).
رجوع به عقدالفرید ج ۸ ص ۸۲ و عیون
الاخبار ج ۱ ص ۴۳ و ۱۳۷ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ یَ ] (اِخ) ابن ابی سفیان قرشی اموی،
مکنی به ابوخالد، از صحابه بود چون بهترین
فرد سفیانیان بود به یزیدالخیر معروف گردید.
از مادر از معاویه جدا بود و مادرش ام الحکم
زینب بنت نوفل از بنی کنانه بود. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ یَ ] (اِخ) ابن ابی مالک دمشقی، مکنی
به ابومالک، محدث است و تمام بن نجیح از او
روایت کند. (یادداشت مؤلف). و رجوع به
سیرة عمربن عبدالعزیز شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ یَ ] (اِخ) ابن ابی مسلم. رجوع به یزید
(ابن دینار...) شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ یَ ] (اِخ) ابن اسدبن کرزبن عامر از
بنی کاهن از یشکربن رهم بجلی قسری، از
فرماندهان نظامی شجاع و نامی بود. به
خدمت حضرت رسول (ص) مشرف شد و از
آن بزرگوار این حدیث را روایت کرد: «یا
یزیدبن اسد! ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ یَ ] (اِخ) ابن اسیدبن زافربن اسماء
سلمی، از والیان و رجال دولت عباسی بود و
مادرش دین نصاری داشت. در زمان خلافت
مهدی و منصور عباسی به والیگری ارمینیه
رسید و در سال ۱۵۸ هـ . ق. با رومیان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ یَ ] (اِخ) ابن الاسود جرشی، مکنی به
ابوالاسود، از زاهدان و پاکان بود. سلیم بن
عامر خبائری گوید: در شام خشکسالی پدید
آمد. معاویه با مردم شام برای استسقا از شهر
بیرون رفتند. معاویه بر منبر رفت و پرسید
یزیدبن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ یَ ] (اِخ) ابن الصعق. رجوع به یزید
(ابن عمروبن خویلد...) شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ یَ ] (اِخ) ابن انس مالکی اسدی، از
قبیلهٔ اسدبن خزیمه و از سپهسالاران شجاع و
نامی مختار ثقفی بود و همراه او برای
خونخواهی حضرت امام حسین (ع) قیام کرد.
مختار او را برای آوردن سر بریدهٔ سه هزار ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ یَ ] (اِخ) ابن انیسة یا یزید اهوازی، از
خوارج بود و گروهی از خوارج بدو منسوبند
و به نام یزیدیه معروف. (از لباب الانساب).
پیشوای فرقهٔ یزیدیه. (از بیان الادیان) (از ملل
و نحل شهرستانی ص ۱۴۸): بدان که ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ یَ ] (اِخ) ابن بکربن داب، شاعری
عالم به اخبار و اشعار عرب بود و دو پسر او
عیسی بن یزید و یحیی بن یزید عالم بر اخبار
عرب بوده اند. (از ابن الندیم). و رجوع به البیان
والتبیین ج ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ یَ ] (اِخ) ابن ثروان قیسی، از قبیلهٔ
قیس بن ثعلبة، مکنی به ابوثروان و معروف به
هبنقه و ملقب به ذوالودعات جاهلی بود و در
غفلت مثل است. گویند: «احمق تر از هبنقه!»
وی گردن بندی به درازی ریشش از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ یَ ] (اِخ) ابن جبریل (ابی کبشة)بن
یسار سکسکی، از فرماندهان بزرگ و دلیر
امویان و فرماندهٔ عسس و سپهسالار
عبدالملک بن مروان بود و ولید پس از مرگ
حجاج او را به امارت عراقین منصوب کرد.
وقتی سلیمان به خلافت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ یَ ] (اِخ) ابن جدعاء عجلی، شاعری
از اهل بادیه بود و در زمان فتنهٔ عبداللََّه بن زبیر
زنده بود. وی به سال ۷۵ هـ . ق. درگذشت. (از
اعلام زرکلی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ یَ ] (اِخ) ابن حاتم بن قبیصةبن
مهلب بن ابی صفرة ازدی، مکنی به ابوخالد، از
فرماندهان شجاع و نام آور عهد عباسی بود.
در سال ۱۴۴ هـ . ق. والی مصر و در سال ۱۵۴
هـ . ق. والی افریقیه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ یَ ] (اِخ) ابن حارث بن رویم شیبانی،
از فرماندهان نظامی دلیر و بزرگ بود. عصر
حضرت رسول (ص) را درک کرد و به دست
حضرت علی (ع) اسلام آورد. در جنگ یمامه
شرکت کرد. یزید به سال ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ یَ ] (اِخ) ابن حصین بن نمیربن نائل بن
لبید سکونی، از بنی سکون از کنده، امیری از
بزرگان عهد مروان و اهل حمص بود. یزیدبن
معاویه او را والی حمص کرد و او در آنجا به
سال ۱۰۳ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ یَ ] (اِخ) ابن حکم بن ابی عاص بن
بشربن دهمان ثقفی، از اهالی طائف و از
گویندگان عالیقدر عهد اموی ساکن بصره بود.
حجاج او را به والیگری فارس برگزید ولی
پیش از رفتن معزول کرد. مرگ یزید در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ یَ ] (اِخ) ابن حنباء. رجوع به یزیدبن
عمروبن ربیعه... شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ یَ ] (اِخ) ابن خالدبن عبداللََّه بن یزید
قسری بجلی، با پدرش در عراق بود. پدرش
را کشت و به غوطهٔ دمشق رفت و برای گرفتن
خلافت از مروان بن محمدبن مروان قیام کرد.
مردم غوطه عهدشکنی نمودند و او ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ یَ ] (اِخ) ابن خالد (یا خلید) بن
مالک بن فروةبن قیس، از بنی عوف بن همام از
ذهل بن شیبان، شاعر و معروف به اعشی
عوف بود و عبدالملک بن مروان به شعر زیرین
او مثل می زد:
«ان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ یَ ] (اِخ) ابن خذاق عبدی از قبیلهٔ
بنی عبدقیس، شاعر دورهٔ جاهلی و معاصر
عمروبن هند بود. ابوعمروبن علاء گفته است
که او نخستین شاعری است که در نکوهش
دنیا شعر سروده است. (از اعلام زرکلی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ یَ ] (اِخ) ابن دینار ثقفی معروف به
ابن ابی مسلم و ابن مسلم، مکنی به ابوالعلاء، از
فرمانروایان نامدار عهد بنی امیه است. حجاج
او را منشی خود ساخت و او لیاقت ذاتی خود
را نشان داد و به ...

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.