پنجاب
The entry is a dictionary list for the word پنجاب
پنجاب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پَ ] (اِخ) سرزمین پنج رود میان
رود سند (از غرب) و جمنا (از شرق) و پنج
رود به نامهای جهلم، جناب، راوی، بئاس،
ساتلج آن را مشروب می سازد. دشتی است
آبرُفتی و هموار. نام یکی از ایالات ...
رود سند (از غرب) و جمنا (از شرق) و پنج
رود به نامهای جهلم، جناب، راوی، بئاس،
ساتلج آن را مشروب می سازد. دشتی است
آبرُفتی و هموار. نام یکی از ایالات ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پَ ] (اِخ) نام قریه ای از دهستان به
رستاق لاریجان. (سفرنامهٔ مازندران و
استرآباد رابینو ص ۴۰ و ۱۱۴ و ۱۵۷).
رستاق لاریجان. (سفرنامهٔ مازندران و
استرآباد رابینو ص ۴۰ و ۱۱۴ و ۱۵۷).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پَ ] (اِخ) نام موضعی به کرمان.
(لباب الالباب چ لیدن ج ۲ ص ۳۴۹). در آن
وقت که در پنجاب کرمان محسوب بود گفته
است :
ای سنجر سخن ز خراسان دولتی
در پنج آب محنت بر غُز ...
(لباب الالباب چ لیدن ج ۲ ص ۳۴۹). در آن
وقت که در پنجاب کرمان محسوب بود گفته
است :
ای سنجر سخن ز خراسان دولتی
در پنج آب محنت بر غُز ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پَ ] (اِخ) (معبر..) این پنجاب
چنانکه از مواضع مختلفهٔ این کتاب (تاریخ
جهانگشای تألیف علاءالدین عطاملک بن
بهاءالدین محمد جوینی) معلوم میشود معبری
بوده است از جیحون در حدود بلخ و ترمد و
نام این موضع مکرّر در ...
چنانکه از مواضع مختلفهٔ این کتاب (تاریخ
جهانگشای تألیف علاءالدین عطاملک بن
بهاءالدین محمد جوینی) معلوم میشود معبری
بوده است از جیحون در حدود بلخ و ترمد و
نام این موضع مکرّر در ...