بلوط
The entry is a dictionary list for the word بلوط
بلوط Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
meşe; palamut; pelit
Arapça - Türkçe sözlük
بَلُّوط
1. palamut
Anlamı: meşe ağacı türü
2. meşe
Anlamı: bir orman ağacı
3. pelit
Anlamı: meşe ağaının meyvesi
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
I
معجم اللغة العربية المعاصرة
بَلّوط [جمع]: مف بَلّوطة: (انظر: ب ل ل و ط - بَلّوط).
II
معجم اللغة العربية المعاصرة
بَلّوط [جمع]: مف بَلّوطة: (نت) سِنْدِيان، جنس شجر من الفصيلة البلّوطيَّة، جميل المنظر، غليظ السَّاق، كثير الخشب.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ لْ لو ] (ع اِ) دندانهٔ کلید. (منتهی
الارب). || گویند انقطع بلوطی؛ یعنی منقطع
شد حرکت من یا شکسته شد دل من یا پشت
من. (منتهی الارب) (ذیل اقرب الموارد از
قاموس). ...
الارب). || گویند انقطع بلوطی؛ یعنی منقطع
شد حرکت من یا شکسته شد دل من یا پشت
من. (منتهی الارب) (ذیل اقرب الموارد از
قاموس). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ / بَ لْ لو ] (اِ) درختی است که از
پوست آن پوست پیرایند و عربان در قدیم
ایام به میوهٔ آن غذا می کردند. (منتهی الارب).
درختی است بزرگ که با پوست آن دباغت
کنند و میوهٔ آن ...
پوست آن پوست پیرایند و عربان در قدیم
ایام به میوهٔ آن غذا می کردند. (منتهی الارب).
درختی است بزرگ که با پوست آن دباغت
کنند و میوهٔ آن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(بَ) [ په . ] ( اِ.) درختی است تناور با برگ های شکافدار و گل های دراز و آویخته و
زردرنگ .میوه اش بیضی شکل است و درون آن د انه ای قرار دارد که هم آن را بریان کرده
می خورند و هم از آرد آن نان می پزند. چوبش سخت و محکم است ، از آن در نجاری و
ساختن قایق استفاده می شود. در تنه و شاخه های این درخت ماده ای به نام مازو وجود
دارد که از آن در طب و داروسازی و نیز ساختن مرکب استفاده می کنند.
زردرنگ .میوه اش بیضی شکل است و درون آن د انه ای قرار دارد که هم آن را بریان کرده
می خورند و هم از آرد آن نان می پزند. چوبش سخت و محکم است ، از آن در نجاری و
ساختن قایق استفاده می شود. در تنه و شاخه های این درخت ماده ای به نام مازو وجود
دارد که از آن در طب و داروسازی و نیز ساختن مرکب استفاده می کنند.
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
بَلُّوطٌ
1) дуб
2) тж. بلّوطثمرة ال жёлудь; بلّوط شاه бот. каштан
* * *
ау=
собир. дуб