شاهدی

The entry is a dictionary list for the word شاهدی
شاهدی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ هِ ] (حامص) شاهد بودن. حسن.
زیبایی. (یادداشت مؤلف). دلبری. شوخی.
شوخ و شنگی :
نشاید شاهدی را کرم پیله
که بیش از چشم و ابرویی ندارد.خاقانی.
چون گل رعناست شخصم کز پی کشتن زید
در شهیدی شاهدی دارد گل رعنای من.
خاقانی.
بسعی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ هِ ] (ص نسبی) منسوب است به
شاهد که نام بعضی از اجداد است. (از انساب
سمعانی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ هِ ] (اِخ) نام اجدادی ابواسحاق
ابراهیم بن عبدالوهاب بن احمدبن خلف بن
شاهد نسفی شاهدی است. و در ۴۱۳ هـ . ق.
در شهر کش درگذشته است. (لباب الانساب
ج ۲ ص ۸).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ هِ ] (اِخ) (الـ ...) نسبت به شاهدبن
عک بن غدثان بن عبداللََّه بن ازد و از این جد
است سملقةبن مری بن الفجاع کاهن عکی،
شاهدی که حکومت عک را داشت و نیز از
این سلسله است ایاس بن عامر ...
شاهدی other entries

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.