بطلمیوس
The entry is a dictionary list for the word بطلمیوس
بطلمیوس Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ لَ ] (اِ) بطلیموس. روشنایی.
(از برهان) (آنندراج). معناه الحربی. (آثار
الباقیهٔ بیرونی چ ساخائو ص ۳۰ س ۲۱ از
یادداشت مؤلف).
(از برهان) (آنندراج). معناه الحربی. (آثار
الباقیهٔ بیرونی چ ساخائو ص ۳۰ س ۲۱ از
یادداشت مؤلف).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ لَ ] (اِخ) بطلیموس مأخوذ
از یونانی، چهارده نفر از پادشاهان مصر را
گویند که پس از مرگ اسکندر فیلفوس
مقدونیایی در آن مملکت سلطنت کردند.
(ناظم الاطباء). (ج، بطالسه). این لقب در مصر
بخلفای اسکندر مقدونی داده شد و ...
از یونانی، چهارده نفر از پادشاهان مصر را
گویند که پس از مرگ اسکندر فیلفوس
مقدونیایی در آن مملکت سلطنت کردند.
(ناظم الاطباء). (ج، بطالسه). این لقب در مصر
بخلفای اسکندر مقدونی داده شد و ...