بریده
The entry is a dictionary list for the word بریده
بریده Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ دَ / دِ ] (اِ) رهگذر و معبر و تنگ
و گدار و پایاب. (ناظم الاطباء).
و گدار و پایاب. (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بُ دَ / دِ ] (ن مف / نف) مقطوع.
قطع شده. (ناظم الاطباء). أجذّ. جَذیذ. جَزیز.
صَریم. ضَنیک. قَطیل. مَجزوز. مَحذوذ.
مَحذوف. مَشروص. مَصروم. مَفروض.
مَفصول. مَقطول. مَمنون. مَنجوّ. موضَّع.
هِبِرّ:
که چون برد خواهد سر شاه چین
بریده بر شاه ایران زمین.فردوسی.
ز ...
قطع شده. (ناظم الاطباء). أجذّ. جَذیذ. جَزیز.
صَریم. ضَنیک. قَطیل. مَجزوز. مَحذوذ.
مَحذوف. مَشروص. مَصروم. مَفروض.
مَفصول. مَقطول. مَمنون. مَنجوّ. موضَّع.
هِبِرّ:
که چون برد خواهد سر شاه چین
بریده بر شاه ایران زمین.فردوسی.
ز ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(بُ دِ) (ص مف .) 1 - قطع کرده ، جدا شده . 2 - شکافته شده . 3 - زخم شده . 4 -
ختنه شده . 5 - خسته و ناتوان شده .
ختنه شده . 5 - خسته و ناتوان شده .