حجاز
The entry is a dictionary list for the word حجاز
حجاز Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
kayış; kemer; kuşak
Arapça - Türkçe sözlük
حِجَاز
1. kuşak
Anlamı: bele sarılan uzun ve enli kumaş
2. kemer
Anlamı: bel bağı
3. kayış
Anlamı: dar ve uzun kösele dilimi
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
معجم اللغة العربية المعاصرة
حِجاز [مفرد]:
1- حاجِز، فاصل بين شَيْئَيْن "أقام حِجازًا بين الحديقَتيْن".
2- (سق) لحنٌ من ألحان الموسيقى "لحَّنَ قطعةً موسيقيّة بنغمة الحجاز".
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حِ ] (ع اِ) هرچه بدان میان بندند
وقت برچیدن دامن. (منتهی الارب).
|| ریسمانی که بپای و کمر شتر بندند تا
علاج زخم او کرده شود. هر ریسمانی که
جامه را بدان بالا بندند.
وقت برچیدن دامن. (منتهی الارب).
|| ریسمانی که بپای و کمر شتر بندند تا
علاج زخم او کرده شود. هر ریسمانی که
جامه را بدان بالا بندند.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حِ ] (اِخ) سرزمین معروف. مکة و
مدینة و طائف و روستاهای آنها. و از آنروی
بدین ناحیت حجاز گویند که حاجز و فاصل و
حائل است میان نجد و تهامة یا بین نجد و
سراة اولاَِنّها اُحتجزت بالحرار الخمس: ِحرّةُ
بنیُ ...
مدینة و طائف و روستاهای آنها. و از آنروی
بدین ناحیت حجاز گویند که حاجز و فاصل و
حائل است میان نجد و تهامة یا بین نجد و
سراة اولاَِنّها اُحتجزت بالحرار الخمس: ِحرّةُ
بنیُ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حِ ] (اِخ) نام پرده ای از دوازده پردهٔ
موسیقی. یکی از دوازده مقام موسیقی. و
گفته اند که آن از زنگوله خیزد. نام پردهٔ سرود
و به امالتش نیز گویند. (شرفنامهٔ منیری):
دو بهره ببغداد سوی حجیز
برآرند از ایشان یکی ...
موسیقی. یکی از دوازده مقام موسیقی. و
گفته اند که آن از زنگوله خیزد. نام پردهٔ سرود
و به امالتش نیز گویند. (شرفنامهٔ منیری):
دو بهره ببغداد سوی حجیز
برآرند از ایشان یکی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حِ ] (اِخ) ابن المر. چنانکه در
حبیب السیر چ خیام ج ۲ ص ۱۴۰ آمده است.
رجوع به حجازبن ابجر شود.
حبیب السیر چ خیام ج ۲ ص ۱۴۰ آمده است.
رجوع به حجازبن ابجر شود.
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir
حِجَاز: حَبْلٌ يُشَدّ بِه الجَمَلُ
rope for tying a camel's feet
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
حِجَازٌ
возвышенное место; * هذا حجاز يصعب التغلّب عليه это преграда, которую трудно преодолеть