حامد
The entry is a dictionary list for the word حامد
حامد Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (ع ص) نعت فاعلی از حمد.
ستایشگر. حمدکننده. درودفرستنده.
سپاسگزار. ستاینده. (دهار). ج، حامدون :
{/Bاَلتََّائِبُونَ اَلْعََابِدُونَ اَلْحََامِدُونَ
اَلسََّائِحُونَ .۱-۴۹:۱۱۲/} (قرآن ۹/۱۱۲). وجود
مبارک خود را ذلیل عزت و اسیر شوکت و
رهین منت بیگانه نساخت، ...
ستایشگر. حمدکننده. درودفرستنده.
سپاسگزار. ستاینده. (دهار). ج، حامدون :
{/Bاَلتََّائِبُونَ اَلْعََابِدُونَ اَلْحََامِدُونَ
اَلسََّائِحُونَ .۱-۴۹:۱۱۲/} (قرآن ۹/۱۱۲). وجود
مبارک خود را ذلیل عزت و اسیر شوکت و
رهین منت بیگانه نساخت، ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) (تل...) موضعی است از کوه
حِراء مشرف بر مکه. ابوصخر هذلی گوید:
بأغزر من فیص الاسیدی خالد
و لامزبد یعلو جلامید حامد.
(معجم البلدان).
حِراء مشرف بر مکه. ابوصخر هذلی گوید:
بأغزر من فیص الاسیدی خالد
و لامزبد یعلو جلامید حامد.
(معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) (داماد چیوی زاده محمود
حامد افندی) از علمای مشهور عثمانی. وی
در عصر سلطان مرادخان ثالث مسند
مشیخت اسلامی داشت و از اهالی قونیه است
و مولد وی بسال ۹۰۰ هـ . ق. است و پس از
تحصیل ...
حامد افندی) از علمای مشهور عثمانی. وی
در عصر سلطان مرادخان ثالث مسند
مشیخت اسلامی داشت و از اهالی قونیه است
و مولد وی بسال ۹۰۰ هـ . ق. است و پس از
تحصیل ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) (ملا...) یکی از شعرای ایران
است و از مردم قصبهٔ بهبهان. او راست:
ما عذر اینکه بی تو چرا زنده مانده ایم
خواهیم خواست از تو اگر مرگ امان دهد.
(قاموس الاعلام ترکی).
نسخه ای از آداب المطالعة ...
است و از مردم قصبهٔ بهبهان. او راست:
ما عذر اینکه بی تو چرا زنده مانده ایم
خواهیم خواست از تو اگر مرگ امان دهد.
(قاموس الاعلام ترکی).
نسخه ای از آداب المطالعة ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) (یا عبدالحامد) یحیی. یکی
از مشاهیر خطاطان. وی اول کسی است که
خط کوفی را بخط نسخ تحویل کرد. او در
عصر معاویةبن یزید میزیسته و در سنهٔ ۱۳۲
هـ . ق. درگذشته است. (قاموس الاعلام
ترکی).
از مشاهیر خطاطان. وی اول کسی است که
خط کوفی را بخط نسخ تحویل کرد. او در
عصر معاویةبن یزید میزیسته و در سنهٔ ۱۳۲
هـ . ق. درگذشته است. (قاموس الاعلام
ترکی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) ابن ابی سلوم بن عیص بن
اسحاق بن ابراهیم خلیل (ع). شخصیتی
افسانه آمیز. گویند وی برای کشف سرچشمهٔ
رود نیل سفر کرده است. داستان مسافرت
برای کشف سرچشمهٔ رود نیل در کلیله نیز
هست. در ...
اسحاق بن ابراهیم خلیل (ع). شخصیتی
افسانه آمیز. گویند وی برای کشف سرچشمهٔ
رود نیل سفر کرده است. داستان مسافرت
برای کشف سرچشمهٔ رود نیل در کلیله نیز
هست. در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) ابن احمدبن محمدبن احمد،
مکنی به ابواحمد مروزی، معروف به زیدی.
علاقهٔ خاص به حدیث زیدبن انیسه داشت
پس بدان منسوب شد. ساکن طرطوس بود و
به بغداد آمد، و در آنجا از ابورجا محمدبن
حمدویه و جز ...
مکنی به ابواحمد مروزی، معروف به زیدی.
علاقهٔ خاص به حدیث زیدبن انیسه داشت
پس بدان منسوب شد. ساکن طرطوس بود و
به بغداد آمد، و در آنجا از ابورجا محمدبن
حمدویه و جز ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) ابن احمدبن هیثم بن خالد،
مکنی به ابوحسین بزاز. از احمدبن منصور
رمادی روایت کند، و ابوجعفر یقطین از او
روایت آرد. ابن قانع گوید که حامد بزاز در
سال ۳۲۸ هـ . ق. وفات یافت. (تاریخ بغداد
ج ۸ ...
مکنی به ابوحسین بزاز. از احمدبن منصور
رمادی روایت کند، و ابوجعفر یقطین از او
روایت آرد. ابن قانع گوید که حامد بزاز در
سال ۳۲۸ هـ . ق. وفات یافت. (تاریخ بغداد
ج ۸ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) ابن احمد نینوایی بغدادی.
وی از ابوالفضل بن دکین روایت کند، و
احمدبن سلمهٔ نیشابوری از او روایت آرد. ابن
ابی حاتم رازی ذکر او آورده است. (تاریخ
بغداد ج ۸ ص ۱۶۷).
وی از ابوالفضل بن دکین روایت کند، و
احمدبن سلمهٔ نیشابوری از او روایت آرد. ابن
ابی حاتم رازی ذکر او آورده است. (تاریخ
بغداد ج ۸ ص ۱۶۷).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) ابن اسحاق. از عبداللََّه بن
عمران روایت کند و محمدبن جعفربن یوسف
از وی روایت آرد. رجوع به اخبار اصفهان
ج ۱ ص ۲۹۳ شود.
عمران روایت کند و محمدبن جعفربن یوسف
از وی روایت آرد. رجوع به اخبار اصفهان
ج ۱ ص ۲۹۳ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) ابن اسحاق اصفهانی. از
محمدبن زنبور مکی روایت کند. و محمدبن
جعفربن یوسف مؤدب از وی روایت آرد.
رجوع به اخبار اصفهان ج ۱ ص ۲۹۴ شود.
محمدبن زنبور مکی روایت کند. و محمدبن
جعفربن یوسف مؤدب از وی روایت آرد.
رجوع به اخبار اصفهان ج ۱ ص ۲۹۴ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) ابن اسحاق بن ابراهیم
ماهان بن بهمن بن بسک ارجانی فارسی،
معروف به موصلی، فرزند اسحاق موصلی
مغنی و موسیقی دان معروف است. رجوع به
معجم الأدباء چ مارگلیوث ج ۲ ص ۲۲۳ شود.
ماهان بن بهمن بن بسک ارجانی فارسی،
معروف به موصلی، فرزند اسحاق موصلی
مغنی و موسیقی دان معروف است. رجوع به
معجم الأدباء چ مارگلیوث ج ۲ ص ۲۲۳ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) ابن ایوب وزنتی، ملقب به
حمیدالدین. او راست: الجواهرالمنظومة، و
آنرا شرحی است بنام مرقاةالمبتدئین و
نهایةالمنتهین. (کشف الظنون).
حمیدالدین. او راست: الجواهرالمنظومة، و
آنرا شرحی است بنام مرقاةالمبتدئین و
نهایةالمنتهین. (کشف الظنون).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) ابن برهان الدین بن ابی ذر
غفاری. از دانشمندان قرن دهم و یازدهم
هجری. او راست: حاشیه بر مختصر تفتازانی
در معانی و بیان و در مقدمهٔ آن گوید:
حاشیه ای دیگر بر مطول نوشته که در ...
غفاری. از دانشمندان قرن دهم و یازدهم
هجری. او راست: حاشیه بر مختصر تفتازانی
در معانی و بیان و در مقدمهٔ آن گوید:
حاشیه ای دیگر بر مطول نوشته که در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) ابن بلال بن حسن، مکنی به
ابوحامد بخاری. وی ببغداد شد و از محمدبن
عبداللََّه بخاری و جز او روایت کند. و ابوبکر
شافعی و جز او از وی روایت کنند. ابوولید
دربندی گوید: وفات حامد در ...
ابوحامد بخاری. وی ببغداد شد و از محمدبن
عبداللََّه بخاری و جز او روایت کند. و ابوبکر
شافعی و جز او از وی روایت کنند. ابوولید
دربندی گوید: وفات حامد در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) ابن حکم بن حسن، مکنی به
ابوسهل بخاری. وی بسال ۳۰۹ هـ . ق. در راه
حج به بغداد درآمد، و در آنجا از محمدبن
عصمة حدیث شنید و علی بن عمر سکری از
وی روایت ...
ابوسهل بخاری. وی بسال ۳۰۹ هـ . ق. در راه
حج به بغداد درآمد، و در آنجا از محمدبن
عصمة حدیث شنید و علی بن عمر سکری از
وی روایت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) ابن خضر الخجندی، مکنی
به ابومحمود. از بزرگان علماء ریاضی و رصد
معاصر فخرالدولهٔ دیلمی، وی در مثلثات
مستقیمه و کرویه تتبعات داشته و بطوری که
ابوریحان بیرونی در کتاب «مقالید علم
هیئت» می آرد، شکل ...
به ابومحمود. از بزرگان علماء ریاضی و رصد
معاصر فخرالدولهٔ دیلمی، وی در مثلثات
مستقیمه و کرویه تتبعات داشته و بطوری که
ابوریحان بیرونی در کتاب «مقالید علم
هیئت» می آرد، شکل ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) ابن سعدان بن یزید، مکنی به
ابوعامر. برادر بزرگ ابومعمر اسماعیل بن
سعدانست. اصل ایشان از فارس بود و از
محمدبن رمح و جز او از مصریان روایت کند
و محمدبن مخلد و جز او از وی ...
ابوعامر. برادر بزرگ ابومعمر اسماعیل بن
سعدانست. اصل ایشان از فارس بود و از
محمدبن رمح و جز او از مصریان روایت کند
و محمدبن مخلد و جز او از وی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) ابن سلمة. از رواة است.
رجوع به محاسن اصفهان مافروخی ص ۴
شود.
رجوع به محاسن اصفهان مافروخی ص ۴
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) ابن سمجون (سمحون)،
مکنی به ابوبکر. ابن البیطار در مفردات خود
مکرر از مفردات او نقل کند ازجمله در شرح
کلمهٔ هندبا و حریر. رجوع به ابن سمجون در
همین لغت نامه و رجوع به الأعلام زرکلی ج ...
مکنی به ابوبکر. ابن البیطار در مفردات خود
مکرر از مفردات او نقل کند ازجمله در شرح
کلمهٔ هندبا و حریر. رجوع به ابن سمجون در
همین لغت نامه و رجوع به الأعلام زرکلی ج ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) ابن سهل بن سالم، مکنی به
ابوجعفر ثغری. دارقطنی او را ثقة شمرده
است. وی در سه شنبهٔ ۱۸ جمادی الآخر سال
۲۸۰ هـ . ق. وفات یافت. (تاریخ بغداد ج ۸
صص ۱۶۷
ابوجعفر ثغری. دارقطنی او را ثقة شمرده
است. وی در سه شنبهٔ ۱۸ جمادی الآخر سال
۲۸۰ هـ . ق. وفات یافت. (تاریخ بغداد ج ۸
صص ۱۶۷
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) ابن شاذی، مکنی به
ابومحمد کشی. وی به بغداد شد و از ابراهیم بن
یوسف بلخی اخی عصام و جز او روایت
میکرد. و محمدبن مخلد و جز او از وی
روایت کنند. (تاریخ بغداد ...
ابومحمد کشی. وی به بغداد شد و از ابراهیم بن
یوسف بلخی اخی عصام و جز او روایت
میکرد. و محمدبن مخلد و جز او از وی
روایت کنند. (تاریخ بغداد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) ابن صباح، مکنی به
ابوغسان مؤدب. وی از ابراهیم بن عامربن
ابراهیم روایت کند. رجوع به اخبار اصفهان
ابونعیم ج ۱ ص ۲۹۴ شود.
ابوغسان مؤدب. وی از ابراهیم بن عامربن
ابراهیم روایت کند. رجوع به اخبار اصفهان
ابونعیم ج ۱ ص ۲۹۴ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) ابن صبیح طائی کوفی. شیخ
طوسی در رجال خود او را در شمار اصحاب
صادق (ع) آورده است. (تنقیح المقال ج ۱
ص ۲۴۹).
طوسی در رجال خود او را در شمار اصحاب
صادق (ع) آورده است. (تنقیح المقال ج ۱
ص ۲۴۹).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) ابن عباس. بعد از عزل ابن
فرات در جمادی الاخرای ست و ثلاثمائة
[ ۳۰۶ هـ . ق. ] بر مسند وزارت مقتدر باللََّه
عباسی نشست و در سنهٔ ۳۰۹ حسین بن
منصور حلاج که اکثر ...
فرات در جمادی الاخرای ست و ثلاثمائة
[ ۳۰۶ هـ . ق. ] بر مسند وزارت مقتدر باللََّه
عباسی نشست و در سنهٔ ۳۰۹ حسین بن
منصور حلاج که اکثر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) ابن علی بن حامد کحال. او و
پدر و برادر وی همگی در کحالت، و
چشم پزشکی شهرت بسزا دارند. برادر او
عبدالرحیم بن علی بن حامد کحال معروف به
دخوار است. رجوع به عبدالرحیم... و نیز
رجوع به ...
پدر و برادر وی همگی در کحالت، و
چشم پزشکی شهرت بسزا دارند. برادر او
عبدالرحیم بن علی بن حامد کحال معروف به
دخوار است. رجوع به عبدالرحیم... و نیز
رجوع به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) ابن علی بن ابراهیم عمادی.
رجوع به حامد عمادی ابن علی شود.
رجوع به حامد عمادی ابن علی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) ابن عمرو، ملقب به
سرباوک (؟). یکی از سران لشکر یعقوب لیث
صفاریست و او رئیس عیاران سیستان بود.
رجوع به تاریخ سیستان ص ۱۹۴،
۱۹۶-۱۹۹، ۲۰۲ و رجوع به سرباتک شود.
سرباوک (؟). یکی از سران لشکر یعقوب لیث
صفاریست و او رئیس عیاران سیستان بود.
رجوع به تاریخ سیستان ص ۱۹۴،
۱۹۶-۱۹۹، ۲۰۲ و رجوع به سرباتک شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) ابن عمیر، مکنی به ابومعتمر
همدانی. شیخ طوسی او را در عداد اصحاب
صادق شمرده و گوید از موالی همدان و از اهل
کوفه بود. و در برخی نسخه های رجال، کنیت
او شیخ ابومغنم آمده ...
همدانی. شیخ طوسی او را در عداد اصحاب
صادق شمرده و گوید از موالی همدان و از اهل
کوفه بود. و در برخی نسخه های رجال، کنیت
او شیخ ابومغنم آمده ...