نسائی
The entry is a dictionary list for the word نسائی
نسائی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نِ ] (اِخ) احمدبن علی بن شعیب،
معروف به شیخ الاسلام و مکنی به
ابوعبدالرحمن. در نسای خراسان به سال
۲۲۵ هـ . ق. تولد یافت و به مصر رفت و در
آنجا مسکن گزید و از ائمهٔ فقه و ...
معروف به شیخ الاسلام و مکنی به
ابوعبدالرحمن. در نسای خراسان به سال
۲۲۵ هـ . ق. تولد یافت و به مصر رفت و در
آنجا مسکن گزید و از ائمهٔ فقه و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نِ ] (اِخ) اسماعیل بن یسار، معروف
به نسائی. از شعرای قرن دوم و از موالی
بنی تمیم بن مرة. اصلاً از مردم فارس است.
شعوبی بود و در ایران دوستی و ترجیح نهادن
عجم بر عرب تعصبی به ...
به نسائی. از شعرای قرن دوم و از موالی
بنی تمیم بن مرة. اصلاً از مردم فارس است.
شعوبی بود و در ایران دوستی و ترجیح نهادن
عجم بر عرب تعصبی به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نِ ] (اِخ) شاعره ای است از اهالی
نسای خراسان. مؤلف مرآةالخیال نام او را
سیدبیگم نوشته آرد: از اولاد سادات
خراسانی است و تولدش در محروسهٔ نسارود
واقع شده از این جهت نسائی تخلص می کرد
و شعرای عصر بر ...
نسای خراسان. مؤلف مرآةالخیال نام او را
سیدبیگم نوشته آرد: از اولاد سادات
خراسانی است و تولدش در محروسهٔ نسارود
واقع شده از این جهت نسائی تخلص می کرد
و شعرای عصر بر ...