عثمان
The entry is a dictionary list for the word عثمان
عثمان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (ع اِ) چوزهٔ شوات. (منتهی
الارب) (اقرب الموارد). فرخ الحباری. (اقرب
الموارد). || بچهٔ اژدها. || مار یا بچهٔ مار.
(منتهی الارب) (اقرب الموارد).
- ابوعثمان؛ کنیت ...
الارب) (اقرب الموارد). فرخ الحباری. (اقرب
الموارد). || بچهٔ اژدها. || مار یا بچهٔ مار.
(منتهی الارب) (اقرب الموارد).
- ابوعثمان؛ کنیت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) دهی است از دهستان قعلهٔ
شاهین بخش پل ذهاب شهرستان
قصرشیرین، واقع در ۱۲ هزارگزی جنوب
خاوری سرپل ذهاب کنار راه فرعی به قلعه
شاهین، واقع در دشت. هوای آن گرمسیر
است و ۷۰ تن سکنه دارد. ...
شاهین بخش پل ذهاب شهرستان
قصرشیرین، واقع در ۱۲ هزارگزی جنوب
خاوری سرپل ذهاب کنار راه فرعی به قلعه
شاهین، واقع در دشت. هوای آن گرمسیر
است و ۷۰ تن سکنه دارد. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) کوهی است به مدینه بین
آن و بین ذی المرة در راه شام از مدینه. (معجم
البلدان).
آن و بین ذی المرة در راه شام از مدینه. (معجم
البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) ابن ابی العاص بن بشربن
عبد دهمان از ثقیف صحابی و از مردم طائف
بود در وفد ثقیف اسلام آورد. رسول (ص) او
را عمل طائف داد. عبد عمر بدان سمت بود تا
عمر وی را ...
عبد دهمان از ثقیف صحابی و از مردم طائف
بود در وفد ثقیف اسلام آورد. رسول (ص) او
را عمل طائف داد. عبد عمر بدان سمت بود تا
عمر وی را ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) ابن احمدبن سعیدبن
عثمان معروف به ابن قائد. فقیه و از افاضل
نجدیین بود و به سال ۱۰۹۷ هـ . ق. به قاهره
درگذشت. او راست: هدایة الراغب فی شر
عمدة المطالب در فقه حنبلی، حواشی ...
عثمان معروف به ابن قائد. فقیه و از افاضل
نجدیین بود و به سال ۱۰۹۷ هـ . ق. به قاهره
درگذشت. او راست: هدایة الراغب فی شر
عمدة المطالب در فقه حنبلی، حواشی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) ابن جنی الموصلی مکنی
به ابوالفتح و ملقب به ابن جنی. رجوع به
الاعلام زرکلی و روضات الجنات ص ۴۶۶ و
نیز ابن جنی شود.
به ابوالفتح و ملقب به ابن جنی. رجوع به
الاعلام زرکلی و روضات الجنات ص ۴۶۶ و
نیز ابن جنی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) ابن حمزةبن عبیداللََّه بن
عمربن الخطاب از اشراف و از کسانی بود که
به اندلس رفت و به طلیطلة اقامت گزید چون
عبدالرحمن الاموی بر اندلس تسلط یافت
عثمان با جماعتی از پذیرفتن او خودداری ...
عمربن الخطاب از اشراف و از کسانی بود که
به اندلس رفت و به طلیطلة اقامت گزید چون
عبدالرحمن الاموی بر اندلس تسلط یافت
عثمان با جماعتی از پذیرفتن او خودداری ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) ابن حنیف بن وهب
الانصاری الاوسی. صحابی است. در جنگ
احد و جنگ های پس از آن شرکت کرد. از
جانب عمر ولایت سواد و بصره را یافت و
هنگامی که فتنهٔ جمل برخاست یاران عایشه
وی ...
الانصاری الاوسی. صحابی است. در جنگ
احد و جنگ های پس از آن شرکت کرد. از
جانب عمر ولایت سواد و بصره را یافت و
هنگامی که فتنهٔ جمل برخاست یاران عایشه
وی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) ابن حیان بن معبد المری.
ولید به سال ۹۳ هـ . ق. وی را برکنار ساخت و
به سال ۱۰۳ عهده دار جنگهای تابستانی شد.
به سال ۱۰۴ با قیصر نبرد کرد و در حدود سال
۱۰۵ درگذشت. ...
ولید به سال ۹۳ هـ . ق. وی را برکنار ساخت و
به سال ۱۰۳ عهده دار جنگهای تابستانی شد.
به سال ۱۰۴ با قیصر نبرد کرد و در حدود سال
۱۰۵ درگذشت. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) ابن ربیعة الاندلسی، ادیب
بود. او راست: طبقات الشعراء بالاندلس. وی
در حدود سال ۳۱۰ هـ . ق. درگذشت. (از اعلام
زرکلی).
بود. او راست: طبقات الشعراء بالاندلس. وی
در حدود سال ۳۱۰ هـ . ق. درگذشت. (از اعلام
زرکلی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) ابن سعیدبن خالد الدارمی
السجستانی. محدث هرات بود. او را مسندی
بزرگ و تصانیفی در رد «جهمیه» است. وی به
سال ۲۰۰ هـ . ق. متولد شد و به سال ۲۸۰ به
هرات درگذشت. (از ...
السجستانی. محدث هرات بود. او را مسندی
بزرگ و تصانیفی در رد «جهمیه» است. وی به
سال ۲۰۰ هـ . ق. متولد شد و به سال ۲۸۰ به
هرات درگذشت. (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) ابن سعیدبن عثمان معروف
به ابن صیرفی از موالی بنی امیه و از حُفّاظ
حدیث و از ائمهٔ علم قرآن و روایات و تفسیر
بود. وی به سال ۳۷۲ هـ . ق. بدانیهٔ اندلس
متولد شد و ...
به ابن صیرفی از موالی بنی امیه و از حُفّاظ
حدیث و از ائمهٔ علم قرآن و روایات و تفسیر
بود. وی به سال ۳۷۲ هـ . ق. بدانیهٔ اندلس
متولد شد و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) (۱۱۰ -۱۹۷ هـ . ق.) ابن
سعیدبن عدی المصری. از قراء بزرگ بود. وی
را «ورش» لقب دادند. اصل او از قیروان و
مولد و وفاتش به مصر بود. (از اعلام زرکلی).
سعیدبن عدی المصری. از قراء بزرگ بود. وی
را «ورش» لقب دادند. اصل او از قیروان و
مولد و وفاتش به مصر بود. (از اعلام زرکلی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) (۱۱۸۰ -۱۲۴۲ هـ . ق.)
ابن سند النجدی الوائلی. معروف به ابن سند
البصری ملقب به بدرالدین. مورخ، ادیب و از
نوابغ متأخران است. اصلش از عرب عنیزه
بود. به نجد متولد و به بصره ...
ابن سند النجدی الوائلی. معروف به ابن سند
البصری ملقب به بدرالدین. مورخ، ادیب و از
نوابغ متأخران است. اصلش از عرب عنیزه
بود. به نجد متولد و به بصره ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) (۵۶۷ -۵۹۵ هـ . ق.) ابن
صلاح الدین یوسف بن ایوب معروف به الملک
العزیز. از ملوک ایوبیة مصر بود. از جانب پدر
نیابت مصر یافت. به سال ۵۸۹ پس از مرگ
پدر ...
صلاح الدین یوسف بن ایوب معروف به الملک
العزیز. از ملوک ایوبیة مصر بود. از جانب پدر
نیابت مصر یافت. به سال ۵۸۹ پس از مرگ
پدر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) ابن طلحةبن طلحة
العبدری صحابی و از بنی عبدالدار است.
باخالدبن الولید در صلح حدیبیه اسلام آورد.
در فتح مکه حاضر بود و رسول (ص) کلید
کعبه را بدو و به پسر عمش شیبةبن عثمان بن
ابی طلحة ...
العبدری صحابی و از بنی عبدالدار است.
باخالدبن الولید در صلح حدیبیه اسلام آورد.
در فتح مکه حاضر بود و رسول (ص) کلید
کعبه را بدو و به پسر عمش شیبةبن عثمان بن
ابی طلحة ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) ابن عامربن عمروبن کعب
التیمی القرشی. رجوع به ابوقحافه شود.
التیمی القرشی. رجوع به ابوقحافه شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) ابن عبدالرحمان بن عثمان
شهرزوری ملقب به ابن صلاح. رجوع صلاح
در این لغتنامه و اعلام زرکلی شود.
شهرزوری ملقب به ابن صلاح. رجوع صلاح
در این لغتنامه و اعلام زرکلی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) ابن عبداللََّه بن ابراهیم
الطرسوسی مکنی به ابوعمرو. قاضی و از
کُتّاب ادباء بود. قضاوت معرة النعمان به وی
واگذار شد و به سال ۴۰۰ هـ . ق. به کفر طاب
بین حلب و معرة درگذشت. ...
الطرسوسی مکنی به ابوعمرو. قاضی و از
کُتّاب ادباء بود. قضاوت معرة النعمان به وی
واگذار شد و به سال ۴۰۰ هـ . ق. به کفر طاب
بین حلب و معرة درگذشت. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) ابن عبداللََّه بن الحسن
الکرمانی مکنی به ابومحمد و معروف به شیخ
صفی الدین. عالمی متورع و متبحر بود. به
حجاز و عراق مسافرت کرد و با شیخ
شهاب الدین سهروردی مصاحبتی داشت. در
حدیث و ...
الکرمانی مکنی به ابومحمد و معروف به شیخ
صفی الدین. عالمی متورع و متبحر بود. به
حجاز و عراق مسافرت کرد و با شیخ
شهاب الدین سهروردی مصاحبتی داشت. در
حدیث و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) ابن عفان بن ابی العاص بن
امیة. ملقب به ذوالنورین. سومین از خلفاء
راشدین و از عشرهٔ مبشره است. به سال ۴۷
قبل از هجرت به مکه متولد شد و اندکی پس
از بعثت اسلام آورد. وی ...
امیة. ملقب به ذوالنورین. سومین از خلفاء
راشدین و از عشرهٔ مبشره است. به سال ۴۷
قبل از هجرت به مکه متولد شد و اندکی پس
از بعثت اسلام آورد. وی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) ابن علی بن ابی بکربن علی
الجبلجیوی (یا جبلجیلوی) کوه گلوئی ملقب
به بهاالدین مکنی به ابوالمحاسن. قاضی شیراز
است از عزالدین جماعة حدیث شنید مولدش
قبل از قرن هفتم هجری است. نزد لسان الدین
نوح ...
الجبلجیوی (یا جبلجیلوی) کوه گلوئی ملقب
به بهاالدین مکنی به ابوالمحاسن. قاضی شیراز
است از عزالدین جماعة حدیث شنید مولدش
قبل از قرن هفتم هجری است. نزد لسان الدین
نوح ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) ابن علی بن عثمان العمری
ملقب به عصام الدین العمری. شاعر و ادیب
بود. به سال ۱۱۳۴ هـ . ق. به موصل متولد و در
۱۱۹۳ بدانجا درگذشت. از اوست: الروض
النفرقی، تراجم ادباءالعصر، راحةالروح. (از
اعلام ...
ملقب به عصام الدین العمری. شاعر و ادیب
بود. به سال ۱۱۳۴ هـ . ق. به موصل متولد و در
۱۱۹۳ بدانجا درگذشت. از اوست: الروض
النفرقی، تراجم ادباءالعصر، راحةالروح. (از
اعلام ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) ابن علی بن محجن ملقب به
الزیلعی. فقیه حنفی است به سال ۷۰۵ هـ . ق. به
قاهره رفت و بدانجا درس گفت و فتوی داد. و
به سال ۷۴۳ هـ . ق. بدانجا درگذشت. از ...
الزیلعی. فقیه حنفی است به سال ۷۰۵ هـ . ق. به
قاهره رفت و بدانجا درس گفت و فتوی داد. و
به سال ۷۴۳ هـ . ق. بدانجا درگذشت. از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) ابن عمربن ابی بکربن
یونس مکنی به ابوعمرو جمال الدین و ملقب
به ابن حاجب. رجوع به ابن حاجب و رجوع
به الاعلام زرکلی و روضات الجنات شود.
یونس مکنی به ابوعمرو جمال الدین و ملقب
به ابن حاجب. رجوع به ابن حاجب و رجوع
به الاعلام زرکلی و روضات الجنات شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) ابن عمربن ادّبن طانجة.
جد جاهلی از عدنانیان است. فرزندان او
فرقه ای از بنی مزینةاند و از آنان زهیربن
ابی سلمی است. (از اعلام زرکلی).
جد جاهلی از عدنانیان است. فرزندان او
فرقه ای از بنی مزینةاند و از آنان زهیربن
ابی سلمی است. (از اعلام زرکلی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) ابن عمربن موسی التیمی،
قاضی و از مردم مدینه است. به سال ۷۵ هـ . ق.
نزد عبدالملک بن مروان رفت و در عهد
مروان بن محمد قضاء مدینه را یافت و سپس
منصور عباسی او را قضاوت ...
قاضی و از مردم مدینه است. به سال ۷۵ هـ . ق.
نزد عبدالملک بن مروان رفت و در عهد
مروان بن محمد قضاء مدینه را یافت و سپس
منصور عباسی او را قضاوت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) ابن عیسی بن درباس
مارانی ملقب به ضیاءالدین. از اعلم شافعیان
در فقه بود نسبت او به بنی ماران است در
مروج (نزدیک موصل) وی به اربل نشأت
یافت و به دمشق شد و سپس به ...
مارانی ملقب به ضیاءالدین. از اعلم شافعیان
در فقه بود نسبت او به بنی ماران است در
مروج (نزدیک موصل) وی به اربل نشأت
یافت و به دمشق شد و سپس به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) ابن عیسی بن منصور
بلیطی مکنی به ابوالفتح از علمای ادب و
اخبار بود و او را شعری است. در شهری
نزدیک موصل متولد شد سپس به دمشق و به
مصر شد و به سال ۵۹۹ هـ ...
بلیطی مکنی به ابوالفتح از علمای ادب و
اخبار بود و او را شعری است. در شهری
نزدیک موصل متولد شد سپس به دمشق و به
مصر شد و به سال ۵۹۹ هـ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (اِخ) ابن قطن. در عراق با
حجاج بن یوسف بود و بفرماندهی برخی از
لشکریان او رسید و آخرین بار فرمانده
لشکری بود که به جنگ شبیب بن یزید رفت و
به سال ۷۶ هـ . ق. در همان ...
حجاج بن یوسف بود و بفرماندهی برخی از
لشکریان او رسید و آخرین بار فرمانده
لشکری بود که به جنگ شبیب بن یزید رفت و
به سال ۷۶ هـ . ق. در همان ...