باروت
The entry is a dictionary list for the word باروت
باروت Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
barut
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) بارود. یَمسو. (برهان). بارو. (در
کلام قدما و اکابر دیده نشده و مستحدث
است). (رشیدی). شوره. دارو. (اسدی).
اَشوش. (تذکرهٔ داود ضریر انطاکی).
ملح البارود. (دزی ج ۱). ملح صینی. (تذکرهٔ
داود ضریر انطاکی). حجر آسیوس. اسیوس .
اسیوش. حجرالسیوس. (فهرست مخزن
الادویه). ...
کلام قدما و اکابر دیده نشده و مستحدث
است). (رشیدی). شوره. دارو. (اسدی).
اَشوش. (تذکرهٔ داود ضریر انطاکی).
ملح البارود. (دزی ج ۱). ملح صینی. (تذکرهٔ
داود ضریر انطاکی). حجر آسیوس. اسیوس .
اسیوش. حجرالسیوس. (فهرست مخزن
الادویه). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) فتنهٔ. مادر ژاک اول (پسرعم
الیزابت) کاتولیک بود و او خود در مذهب
پوری تنی تربیت یافت اما چون میخواست
پادشاهی مستبد باشد مذهب انگلیکانی را
پذیرفت و مخالف کاتولیک ها و پوری تنیها
گشت چنانکه در نخستین سال ...
الیزابت) کاتولیک بود و او خود در مذهب
پوری تنی تربیت یافت اما چون میخواست
پادشاهی مستبد باشد مذهب انگلیکانی را
پذیرفت و مخالف کاتولیک ها و پوری تنیها
گشت چنانکه در نخستین سال ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تر - ع . ] ( اِ.) مخلوطی از نیترات پتاسیم ، گرد زغال و گوگرد که آن را در لولة
تفنگ ، توپ و دیگر سلاح های آتشین می گذارند و نیز در آتش بازی به کار می برند.
تفنگ ، توپ و دیگر سلاح های آتشین می گذارند و نیز در آتش بازی به کار می برند.
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
obsypywać; posypywać; proch; proszek; proszkować; puder; pył; zasypka