سپاهی
The entry is a dictionary list for the word سپاهی
سپاهی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (ص نسبی، اِ) (از: سپاه +
«ی»، پسوند نسبت) فردی از سپاه لشکر.
(حاشیهٔ برهان قاطع چ معین). لشکری.
(آنندراج). مقابل کشوری. و در شعر فردوسی
و ویس و رامین در مقابل شهری بکار رفته
است، و ابن البلخی آن ...
«ی»، پسوند نسبت) فردی از سپاه لشکر.
(حاشیهٔ برهان قاطع چ معین). لشکری.
(آنندراج). مقابل کشوری. و در شعر فردوسی
و ویس و رامین در مقابل شهری بکار رفته
است، و ابن البلخی آن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) طایفه ای از طوایف
ناحیهٔ سراوان کرمان. (جغرافیای سیاسی
کیهان ص ۹۸).
ناحیهٔ سراوان کرمان. (جغرافیای سیاسی
کیهان ص ۹۸).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) خدادوست. نامی است
از شعرای ایرانی که از اکابرزادگان اندجان بود
و در سال ۹۷۹ هـ . ق. درگذشت. او راست:
افسوس که وقت گل بزودی بگذشت
فریاد که تا چشم گشودی بگذشت.
(از ریحانة الادب ج ۲ ...
از شعرای ایرانی که از اکابرزادگان اندجان بود
و در سال ۹۷۹ هـ . ق. درگذشت. او راست:
افسوس که وقت گل بزودی بگذشت
فریاد که تا چشم گشودی بگذشت.
(از ریحانة الادب ج ۲ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) یامغورچی بیک، پسر
میرولی بیگ متخلص به سپاهی. (از مجالس
النفایس ص ۲۸۳). رجوع به یامغورچی شود.
میرولی بیگ متخلص به سپاهی. (از مجالس
النفایس ص ۲۸۳). رجوع به یامغورچی شود.