سامری

The entry is a dictionary list for the word سامری
سامری Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ مِ ] (اِخ) نام او موسی بن ظفر،
قریب و مهتر موسی علیه السلام بود و او
گوساله ای زرین مرصع بجواهر ساخته، و
خاک نعل براق جبرئیل علیه السلام که در روز
غرق فرعون بدست آورده بودند در اندرون
آن در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ مِ ] (اِخ) نام پادشاه کالیکوت هااست. (حبیب السیر چ تهران ج ۴ ص ۶۲۵).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ مِ ] (اِخ) سرهنگی بود از سرهنگان
دیلمان و او از بزرگان مصر بود و دعوت مصر
پذیرفته او را امیرجلیل سید معتمد از شام
نوشتندی و بسامیری پیش المنتصر باللََّه
فرستاد و از او مدد خواست و او ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ مَ ] (اِخ) ابراهیم بن ابی العباس.
محدث است. (منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ مِ ] (اِخ) ابوالفتح بن ابی الحسن. او
راست: کتاب تاریخ. رجوع به ابوالفتح و
معجم المطبوعات شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ مِ ] (اِخ) ابوسعیدبن ابی الحسین بن
ابی السعید سامری. او راست: التوراة چ لیدن
۱۸۵۱ م. (معجم المطبوعات).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ مِ ] (اِخ) احمدبن محمد. رجوع به
همین کلمه و رجوع به زرکلی ص ۳۵۵ و
رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص ۲۰۰
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ مِ ] (اِخ) محمدبن علی سامری
مکنی به ابوالفرج وزیر المستکفی بود اما
حکمی نداشت و وزارت او زود منقضی گشت
و یکی از شعرا او را به این ابیات هجو کرد:
الآن ان کفرالمقتر رزقه
قالوا کفرن فخف عذاب ...
سامری other entries

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.