الیاس
The entry is a dictionary list for the word الیاس
الیاس Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِلْ ] (اِ) جرجانی در تعریفات (ص ۲۳) گوید: کنایه از قبض است زیرا وی ادریس (کذا) است و چون الیاس به عالم روحانی عروج کرد و قوای مزاجی او در عالم غیب مستهلک شد و
در آنجا قبض ...
در آنجا قبض ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِلْ ] (اِخ) نام پیغمبری است علیه السلام. (مهذب الاسماء). لفظ اعجمی است. (المعرب جوالیقی ص ۱۳). نام پیغمبریست مشهور و او پسرزادهٔ سام بن نوح و عم خضر است. (از برهان
قاطع) (از هفت قلزم). برادر خضر ...
قاطع) (از هفت قلزم). برادر خضر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِلْ ] (اِخ) نام پادشاه بحر خزر که دریای گیلان باشد. (برهان قاطع) (هفت قلزم) (مؤید الفضلاء). در فهرست ولف بصورت الیای آمده است. ظاهراً همان الیاس پیغمبر است که گفته اند
وی حیات ابدی دارد و در دریاها ...
وی حیات ابدی دارد و در دریاها ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِلْ ] (اِخ) او راست: کتاب «تاریخ مغول در آسیای مرکزی» که با همکاری دنیسن راس تألیف کرده است. رجوع به حاشیهٔ «از سعدی تا جامی» چ ۱ ص ۱۸۹ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِلْ ] (اِخ) شاخه ای از تیرهٔ حاجیوند هیهاوند از طایفهٔ چهارلنگ بختیاری. (جغرافیای سیاسی کیهان ص ۷۷).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِلْ ] (اِخ) دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد، واقع در ۲۸ هزارگزی شمال باختری نورآباد و هزارگزی باختر راه شوسهٔ خرم آباد به هرسین کرمانشاه. تپه
ماهور و سردسیر است. سکنهٔ آن ۲۴۰ ...
ماهور و سردسیر است. سکنهٔ آن ۲۴۰ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِلْ ] (اِخ) ابن ابراهیم سینابی. او راست: رسالة فی تفسیر بعض الآیات و شرح مقاصد الطالبین تفتازانی و شرح الفقه الاکبر ابوحنیفه. (از کشف الظنون).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِلْ ] (اِخ) ابن احمد سامانی. برادر اسماعیل سامانی، والی قزوین در سال ۲۹۳ هـ . ق. بود. رجوع به سامانی الیاس و تاریخ گزیده چ لندن صص ۸۳۷-۸۴۰ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِلْ ] (اِخ) ابن اسحاق بن احمد. ابن اثیر در زیر حوادث سنهٔ ۳۱۰ هـ . ق. گوید: وی بسال ۳۱۰ هـ . ق. بر پدر خروج کرد و شکست خورد و بفرغانه رفت و در آنجا نیز ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِلْ ] (اِخ) ابن اسدبن سامان (امیر الیاس). حکمران هرات در حدود ۱۹۸ هـ . ق. و والی سیستان به سال ۲۰۸ هـ . ق. وی برادر نوح و یحیی و احمد، پدر اسماعیل و نصر، جد سامانیان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِلْ ] (اِخ) ابن الیسع. رجوع به الیاس (پیغمبر) و فارسنامهٔ ابن البلخی ص ۴۰ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِلْ ] (اِخ) ابن الیسع. از فرمانروایان سامانی در ۳۰۱ هـ . ق. رجوع به ترجمهٔ مازندران و استراباد رابینو ص ۱۸۴ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِلْ ] (اِخ) ابن حبیب بن ابی عبیدةبن عقبةبن نافع ملقب به امیر شجاع (مقتول ۱۳۸ هـ . ق. / ۷۵۵ م.). وی همراه برادرش عبدالرحمن هنگام استیلا بر افریقیه بود، لیکن بعد با مردم قیروان
بمخالفت با ...
بمخالفت با ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِلْ ] (اِخ) ابن حَنّا. کشیش موصلی. در سالهای ۱۶۶۰ و ۱۶۸۳ م. به آمریکا سفر کرد و وصف آنجا را در کتابی بنام «رحلة اول شرقی الی امیریکا» نوشت. (از اعلام المنجد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِلْ ] (اِخ) ابن عبداللََّه معروف به نهانی. وی کتاب «منهاج العابدین» غزالی را بترکی ترجمه کرده و مسائل العبادات الخمس را بدان افزوده است (۹۲۵ هـ . ق.). (از کشف الظنون ذیل
منهاج العابدین).
منهاج العابدین).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِلْ ] (اِخ) ابن عیسی آق حصاری. متوفی به سال ۹۶۷ هـ . ق. او راست: فرحنامه (تسحیر الاکبر) در علم حروف و طبیعت نامه (ترکی) و رموز دلگشا (نظم ترکی). (از کشف الظنون).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِلْ ] (اِخ) (سلطان...) ابن محمدبن اورخان. محمدبن محمود شروانی کتاب «الیاسیة فی الطب» را بنام وی تألیف و سپس ترجمه کرده است. (کشف الظنون ذیل الیاسیه). و رجوع به
کشف الظنون شود.
کشف الظنون شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِلْ ] (اِخ) ابن مضربن نزار مکنی به ابوعمرو. از اجداد جاهلی و جزء سلسلهٔ نسب رسول خداست. گفته اند وی نخستین کسی است که بُدن را به بیت الحرام اهداء کرد. (از اعلام زرکلی
چ ۱ ج ...
چ ۱ ج ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِلْ ] (اِخ) ابن هشام حائری. صاحب روضات الجنات گوید: وی شیخی ثقه و فقیه بود و از شیخ ابوعلی طوسی روایت میکند. در بعضی از اجازات بصورت شیخ هشام بن الیاس
حائری آمده ولی در موارد دیگر ...
حائری آمده ولی در موارد دیگر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِلْ ] (اِخ) ابن یاسین. رجوع به الیاس (پیغمبر) و حبیب السیر چ خیام ج ۱ ص ۱۰۷ و مجمل التواریخ و القصص، حاشیهٔ ص ۹۳ و ۲۰۶ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِلْ ] (اِخ) ابن یامین. رجوع به الیاس (پیغمبر) و تاریخ گزیده چ لندن ص ۵۱ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِلْ ] (اِخ) ابن یوسف بن زکی بن مؤید نظامی گنجه ای. شاعر بزرگ داستانسرا. رجوع به نظامی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِلْ ] (اِخ) امیر ابوعلی. حاکم کرمان در عهد امیرنصر سامانی. حمداللََّه مستوفی در تاریخ گزیده (چ لندن ص ۳۸۲) آرد: امیر بوعلی الیاس که در اول عیاری کردی بتغلب بر کرمان
مستولی شد، سی وهفت سال آنجا ...
مستولی شد، سی وهفت سال آنجا ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِلْ ] (اِخ) انطون الیاس. متوفی ۱۹۵۲ م. او راست: القاموس العصری که فرهنگ انگلیسی به عربی است.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِلْ ] (اِخ) ایغوراوغلی . از سرداران بزرگ شاه اسماعیل اول صفوی. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج ۴ (فهرست) و عالم آرای عباسی ج ۱ ص ۳۰ و نیز رجوع به
...
...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِلْ ] (اِخ) (افندی) بارون مدلج. او راست: کتاب «التربیة» که از فرانسوی تلخیص کرده و به سال ۱۹۰۲م. در مصر به چاپ رسانیده است. (از معجم المطبوعات).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِلْ ] (اِخ) خواجه خان بن توغلقتیموربن ایملخواجه بن دواخان. حکمران ماوراءالنهر از طرف توغلقتیمور (۷۶۳ هـ . ق.). رجوع به حبیب السیر چ خیام ج ۳ (فهرست) شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِلْ ] (اِخ) شهاب الدین. وی با حاکم لرستان صمصام الدین محمود جنگ کرد و سرانجام بدست او کشته شد و بدستور غزان خان، صمصام الدین نیز بقصاص وی بقتل رسید (۶۹۵
هـ . ق.). رجوع به تاریخ گزیده ...
هـ . ق.). رجوع به تاریخ گزیده ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِلْ ] (اِخ) قلندر (مولانا...). معاصر سلطان اویس بن شیخ حسن (۷۷۶ هـ . ق.). خواندمیر در حبیب السیر گوید: هم در آن ایام خواجه نجیب الدین برادر امیر شمس الدین زکریا وزیر
گردید و مولانا الیاس قلندر که ...
گردید و مولانا الیاس قلندر که ...