افشار
The entry is a dictionary list for the word افشار
افشار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِمص) فشار. انضغاط. (از
فرهنگ فارسی معین). || خلانیدن.
(آنندراج) (برهان). || افشردن، یعنی
آب از چیزی بزور دست گرفتن. (برهان).
|| ریختن پی درپی. (از برهان).
|| ...
فرهنگ فارسی معین). || خلانیدن.
(آنندراج) (برهان). || افشردن، یعنی
آب از چیزی بزور دست گرفتن. (برهان).
|| ریختن پی درپی. (از برهان).
|| ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) طایفه ای از ترکان
چادرنشین که در بیشتر خاک ایران پراکنده اند
و دارای چندین تیره اند. (از ناظم الاطباء).
خاندان معروف افشاریه یعنی نادرشاه و
جانشینان او هم از این طایفه اند. (از فرهنگ
فارسی معین). رجوع ...
چادرنشین که در بیشتر خاک ایران پراکنده اند
و دارای چندین تیره اند. (از ناظم الاطباء).
خاندان معروف افشاریه یعنی نادرشاه و
جانشینان او هم از این طایفه اند. (از فرهنگ
فارسی معین). رجوع ...