افراسیاب

The entry is a dictionary list for the word افراسیاب
افراسیاب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ اَ ] (ص) کنایه از هموار به
راه رونده است چه آب بمعنی راه رو هموار
است. (هفت قلزم) (برهان). || در
پهلوی فراسیاک بمعنی شخص هراسناک
است. (فرهنگ فارسی معین). اصل کلمه
ایرانی اوستائی است ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ اَ ] (اِخ) نام پادشاه ترکستان
است. (برهان) (هفت قلزم). پادشاهی
عظیم الشأن از پادشاهان توران که بغایت
شجاع و بهادر بود. (غیاث اللغات) (آنندراج).
پادشاه ترکستان زمین که بعد کشتن نوذر
پادشاه ایران زمین، دوازده سال در ولایت
ایران ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ اَ ] (اِخ) گنج... نام یکی از
گنجهای خسروپرویز. نام یکی از گنجهای
هفت گانهٔ پرویز. چنانکه در ابیات شاهنامه
آمده است :
دگر نامور گنج افراسیاب
که کس را نبود آن بخشکی و
آب.فردوسی.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ اَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
سارال بخش دیواندره از شهرستان سنندج.
محلی کوهستانی و سردسیر است و ۱۰۰ تن
سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن
غلات، توتون، حبوبات، لبنیات و شغل اهالی
زراعت و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ اَ ] (اِخ) اتابک...، ابن
یوسف شاه از اتابکان لر بزرگ بود و از ۶۸۸ -
۶۹۵ هـ . ق. حکمرانی داشت. وی مردی
مستبد و ظالم بود. ابتدا افراد خاندان وزیر پدر
خود را مصادره کرده ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ اَ ] (اِخ) آل...، نام سلسله ای از
فرمانروایان ترک که به نامهای آل خاقان و
خانیه و افراسیابیه نیز خوانده میشوند. این
سلسله در شرق جیحون یعنی بخارا، و کاشغر
و مغولستان شرقی در حدود سال ۳۲۰
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ اَ ] (اِخ) غار...، نام غار
افسانه ای که محل شمامهٔ جادو بوده است. در
اسکندرنامه آمده است: چون صلصال خبردار
شد از اشکنجه کردن مهترنسیم، از شهر خطا
بیرون آمده داخل در غار افراسیاب شد در
پیش شمامهٔ جادو رسید. (از سبک ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ اَ ] (اِخ) کیا...، نام یکی از
ملوک مازندران در عصر آل باوند و از
بستگان آنان. رجوع به حبیب السیر چ خیام
ج ۳ ص ۳۳۷ شود.
افراسیاب other entries

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.