ی
The entry is a dictionary list for the word ی
ی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(حرف) نشانهٔ حرف سی و دوم یعنی
آخرین حرف از الفبای فارسی و حرف بیست
و هشتم از الفبای عربی و حرف دهم از الفبای
ابجدی است. در حساب جُمَّل آن را دَه گیرند.
نام آن «یا»، «یاء»، «ی» و «یی» ...
آخرین حرف از الفبای فارسی و حرف بیست
و هشتم از الفبای عربی و حرف دهم از الفبای
ابجدی است. در حساب جُمَّل آن را دَه گیرند.
نام آن «یا»، «یاء»، «ی» و «یی» ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ یِ، ای ] (پسوند) این یاء به انواعی از
کلمات فارسی ملحق شود و آن را به کسی یا
جایی یا چیزی نسبت دهد. چون شیرازی،
فارسی، ایرانی، برمکی، روستایی، شهری،
مشهدی، مسی، آهنی که در تقدیر «از» یا
«اهل» از آن ...
کلمات فارسی ملحق شود و آن را به کسی یا
جایی یا چیزی نسبت دهد. چون شیرازی،
فارسی، ایرانی، برمکی، روستایی، شهری،
مشهدی، مسی، آهنی که در تقدیر «از» یا
«اهل» از آن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ای ] (پسوند) دیگر از یاهای معروف که
در نظم و نثر فارسی آمده، یائی است که به
زعم برخی یاء متکلم است. این یاء را
فارسی زبانان به آخر کلمات عربی مستعمل
در فارسی ملحق کرده اند: الهی؛ ربی؛
مخدومی؛ ...
در نظم و نثر فارسی آمده، یائی است که به
زعم برخی یاء متکلم است. این یاء را
فارسی زبانان به آخر کلمات عربی مستعمل
در فارسی ملحق کرده اند: الهی؛ ربی؛
مخدومی؛ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(پسوند) در قدیم به آخر فعل ملحق
می گردید و در معانی زیر به کار می رفت: {a۱-a}
برای استمرار، این یاء بجای «می» یا «همی»
به آخر فعل ماضی ساده یا مطلق پیوندد و بر
استمرار و دوام دلالت ...
می گردید و در معانی زیر به کار می رفت: {a۱-a}
برای استمرار، این یاء بجای «می» یا «همی»
به آخر فعل ماضی ساده یا مطلق پیوندد و بر
استمرار و دوام دلالت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ای ] (پسوند) به آخر کلمه درآید و نشانهٔ
نکره بودن باشد و آن از انواع یاء مجهول
است. شمس قیس رازی یای نکره را ذیل
«حرف نکره» آورده و گوید: و آن یائی است
ملینه که در آخر اسماء ...
نکره بودن باشد و آن از انواع یاء مجهول
است. شمس قیس رازی یای نکره را ذیل
«حرف نکره» آورده و گوید: و آن یائی است
ملینه که در آخر اسماء ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ای ] (پسوند) به آخر کلمه درآید و نشانهٔ
وحدت باشد. یاء نشانهٔ وحدت نیز از یاآت
مجهول است و به معنی «یک» و «یکی» و
«یکتن» باشد. مانند فقیری یا کتابی یعنی یک
فقیر و یک کتاب. و این وحدت ...
وحدت باشد. یاء نشانهٔ وحدت نیز از یاآت
مجهول است و به معنی «یک» و «یکی» و
«یکتن» باشد. مانند فقیری یا کتابی یعنی یک
فقیر و یک کتاب. و این وحدت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ای ] (حرف) یاء دیگری که در نظم و نثر
متقدمان شایع بوده است یاء ممال است و
چون آن را با یاء مجهول قافیه می کرده اند
می توان آن را از یاآت مجهول شمرد. اصل
این یاء عبارت است از ...
متقدمان شایع بوده است یاء ممال است و
چون آن را با یاء مجهول قافیه می کرده اند
می توان آن را از یاآت مجهول شمرد. اصل
این یاء عبارت است از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ یِ ] (حرف) برای ظهور کسرهٔ اضافه به
آخر کلماتی که تحریک آنها متعذر است
ملحق شود و آن از یاءآت مجهول است. این
یاء را در کلمات مختوم به الف و واو بی آنکه
کلمه مضاف باشد نیز ...
آخر کلماتی که تحریک آنها متعذر است
ملحق شود و آن از یاءآت مجهول است. این
یاء را در کلمات مختوم به الف و واو بی آنکه
کلمه مضاف باشد نیز ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ یِ ] [ ای ] (حرف زاید) یکی دیگر از
اقسام یاء که مورد بحث کتابهای لغت و
دستور واقع شده یاء زاید است. صاحب
آنندراج گوید: «و یاء زایده در آخر کلمات
درآید اعم از اینکه عربی بود یا فارسی ...
اقسام یاء که مورد بحث کتابهای لغت و
دستور واقع شده یاء زاید است. صاحب
آنندراج گوید: «و یاء زایده در آخر کلمات
درآید اعم از اینکه عربی بود یا فارسی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(پس .) این حرف به آخر اسم ملحق شود برای افادة نسبت بین دو چیز و آن برای معانی
متعدد بود. 1 - مطلق نسبت ، و آن بر چند قسم است :الف - نسبت به مکان : شیرازی
،اصفهانی ، رامسری . ب - نسبت به چیز: ارغوانی ، پرنیانی ، زعفرانی . ج - نسبت به
شخص : اسرافیلی . 2 - سازندگی و فروشندگی را رساند: کبابی ، چلوپزی . 3 - اتصاف و
دارندگی را رساند به جای «ور»، «مند»: هنری = هنرمند و نامی = نامور. 4 - معنی
فاعلی دهد: خونی = خون کننده ، خون ریزنده . 5 - معنی مفعولی دهد: زندانی = به
زندان انداخته . 6 - گاه به آخر مصدر اضافه شود و معنی لیاقت دهد:خوردنی ، پوشیدنی
، سوختنی .
متعدد بود. 1 - مطلق نسبت ، و آن بر چند قسم است :الف - نسبت به مکان : شیرازی
،اصفهانی ، رامسری . ب - نسبت به چیز: ارغوانی ، پرنیانی ، زعفرانی . ج - نسبت به
شخص : اسرافیلی . 2 - سازندگی و فروشندگی را رساند: کبابی ، چلوپزی . 3 - اتصاف و
دارندگی را رساند به جای «ور»، «مند»: هنری = هنرمند و نامی = نامور. 4 - معنی
فاعلی دهد: خونی = خون کننده ، خون ریزنده . 5 - معنی مفعولی دهد: زندانی = به
زندان انداخته . 6 - گاه به آخر مصدر اضافه شود و معنی لیاقت دهد:خوردنی ، پوشیدنی
، سوختنی .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(پس .) به آخر کلمه درآید و نشانة نکره بودن باشد: پادشاهی ، مردی ، گلی .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مجهول ) در قدیم تلفظ ح را به صورت « ی » می نوشتند و آن را یای مجهول می نامیدند
(مق . یای معروف ) مانند: دلیر. این تلفظ در قرن های اخیر از میان رفته و بدل به
یای معروف شده و امروزه فرقی بین این دو یاء نیست ولی هنوز فارسی زبانان افغانستان
و پاکستان و هندوستان بین این دو فرق گذارند.
(مق . یای معروف ) مانند: دلیر. این تلفظ در قرن های اخیر از میان رفته و بدل به
یای معروف شده و امروزه فرقی بین این دو یاء نیست ولی هنوز فارسی زبانان افغانستان
و پاکستان و هندوستان بین این دو فرق گذارند.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(معروف ) تلفظ « i » را به صورت « ی » می نوشتند و می نویسیم و آن را در قدیم یای
معروف می نامیدند (مق .) یای مجهول مانند:پذیر.
معروف می نامیدند (مق .) یای مجهول مانند:پذیر.