lad - لاد
The entry is a dictionary list for the word lad - لاد
لاد Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) دیوار از گل برآورده. دیوار. چینه.
چینهٔ دیوار. (تفلیسی). دیواری باشد که از گل
بر هم نهاده بود و گویند به چینه برآورده است
و به لاد کرده. (لغت نامهٔ اسدی). دیوار باشد
چه سرلاد سر دیوار و بن لاد ...
چینهٔ دیوار. (تفلیسی). دیواری باشد که از گل
بر هم نهاده بود و گویند به چینه برآورده است
و به لاد کرده. (لغت نامهٔ اسدی). دیوار باشد
چه سرلاد سر دیوار و بن لاد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام شهر لار بوده است در قدیم و
این زمان دال براء تبدیل یافته. (برهان):
سپاهان به گودرز کشواد داد
به گرگین میلاد هم لاد داد.فردوسی.
و چون مشهور است که ملک لار گرگین میلاد
و اولاد او داشتند دور نیست ...
این زمان دال براء تبدیل یافته. (برهان):
سپاهان به گودرز کشواد داد
به گرگین میلاد هم لاد داد.فردوسی.
و چون مشهور است که ملک لار گرگین میلاد
و اولاد او داشتند دور نیست ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) محمد دهلوی او راست:
مؤیدالفضلاء در لغت فارسی و عربی و ترکی
که در نول کشور به سال ۱۳۰۲ هـ .ق. به طبع
رسیده است.
مؤیدالفضلاء در لغت فارسی و عربی و ترکی
که در نول کشور به سال ۱۳۰۲ هـ .ق. به طبع
رسیده است.
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
لاَدَّ
п. III
1) непримиримо враждовать, жестоко ссориться
2) защищать (кого عن)