Eşyem - اشیم

The entry is a dictionary list for the word Eşyem - اشیم
اشیم Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ اَشْ یَ ] (ع ص) باخال. ج، شیم.
(منتهی الارب) (آنندراج). آنکه نشان مادرزاد
دارد. خالدار. مؤنث: شَیماء. || از
رنگهای اسب است، بدینسان که اگر در بدن
اسب رنگهای مختلفی بجز رنگ سپید دیده
شود و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ اَشْ یَ ] (اِخ) جایی است. و این بجز
اشیم است که تثنیهٔ آن اشیمان بود. (از معجم
البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ اَشْ یَ ] (اِخ) ابن اسحاق از
عبداللََّه بن ابی بکر از عبداللََّه بن مکنف حارثی
آورده است که وی در زمرهٔ کسانی بود که
عمربن خطاب برای آنان از وادی القری
سهمی تعیین کرد. رجوع به الاصابه ج ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ اَشْ یَ ] (اِخ) ابن شقیق بن ثور.
معاصر عبیداللََّه بن زیادبن ظبیان بود که
مصعب بن زبیر را کشت. اشیم به عبیداللََّه گفت:
تو که سر مصعب بن زبیر را نزد عبدالملک بن
مروان بردی در روز رستاخیز به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ اَشْ یَ ] (اِخ) ابن معاذبن سنان یا
اقرع بن معاذ قشیری. از شاعران عرب بود و
جوالیقی این شعر از او آورده است:
و تأخذه عند المکارم هزة
کما اهتز تحت البارح الغصن الرطب.
بیت مزبور یکی از چهار بیتی است که ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ اَشْ یَ ] (اِخ) ضبابی. از صحابه بود
و در عهد پیامبر (ص) کشته شد. از اینرو
ضحاک بن سفیان فرمان داد از بابت دیت وی
به زن او کمک کنند، و برحسب روایت دیگر
پیامبر به ضحاک نوشت که ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اَ یَ) [ ع . ] (ص .) آن که نشان مادرزادی دارد، خال دار.

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.