kazib - قضیب
The entry is a dictionary list for the word kazib - قضیب
قضیب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ ] (ع اِ) شاخ درخت. (اقرب
الموارد) (منتهی الارب). الغصن المقطوع.
(اقرب الموارد):
نی گشته قضیب خیزرانیش
خیری شده رنگ ارغوانیش.نظامی.
جمع آن قضبان به ضم قاف است، و به کسر
آن نیز لغتی است. (اقرب الموارد)
(بحرالجواهر). ...
الموارد) (منتهی الارب). الغصن المقطوع.
(اقرب الموارد):
نی گشته قضیب خیزرانیش
خیری شده رنگ ارغوانیش.نظامی.
جمع آن قضبان به ضم قاف است، و به کسر
آن نیز لغتی است. (اقرب الموارد)
(بحرالجواهر). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ ] (اِخ) مردی است از بنی ضبه که
برای هیچ چیز بیتابی و ناشکیبائی نمیکرد، و
در صبر و بردباری به وی مثل زنند و گویند:
هو اصبر من قضیب. (اقرب الموارد) (منتهی
الارب).
برای هیچ چیز بیتابی و ناشکیبائی نمیکرد، و
در صبر و بردباری به وی مثل زنند و گویند:
هو اصبر من قضیب. (اقرب الموارد) (منتهی
الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ ] (اِخ) نام خرمافروشی است در
بحرین که از شخصی زنبیلی خرما خرید و در
آن بدره ای زر بود. آن شخص برای گرفتن
بدرهٔ خود به وی مراجعه کرد و آن را پس
گرفت و با خود کاردی ...
بحرین که از شخصی زنبیلی خرما خرید و در
آن بدره ای زر بود. آن شخص برای گرفتن
بدرهٔ خود به وی مراجعه کرد و آن را پس
گرفت و با خود کاردی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ ] (اِخ) نام وادیی است در
سرزمین تهامه. (معجم البلدان). رودباری
است به یمن یا به تهامة. (منتهی الارب).
سرزمین تهامه. (معجم البلدان). رودباری
است به یمن یا به تهامة. (منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ ] (اِخ) (یوم الـ ...) روزی است
تاریخی میان حارث و کنده که در وادی
قضیب اتفاق افتاد. در این وادی اشعث بن
قیس اسیر شده و دربارهٔ آن مثل زنند: سال
قضیب بماء او حدید. رجوع ...
تاریخی میان حارث و کنده که در وادی
قضیب اتفاق افتاد. در این وادی اشعث بن
قیس اسیر شده و دربارهٔ آن مثل زنند: سال
قضیب بماء او حدید. رجوع ...
kazib - قضیب other entries
Next Words