zehra - زهرا
The entry is a dictionary list for the word zehra - زهرا
زهرا Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (از ع، ص) زهراء. (فرهنگ
فارسی معین). از «زهراء» تازی بمعنی
درخشان. روشن. درخشنده روی. و در اشعار
فارسی این کلمه اغلب صفت زُهْره آمده
است، بمعنی زهرهٔ درخشان و تابنده :
گهی چون آینهٔ چینی ...
فارسی معین). از «زهراء» تازی بمعنی
درخشان. روشن. درخشنده روی. و در اشعار
فارسی این کلمه اغلب صفت زُهْره آمده
است، بمعنی زهرهٔ درخشان و تابنده :
گهی چون آینهٔ چینی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (اِخ) نام بلوکی است به قزوین.
(یادداشت بخط مرحوم دهخدا). دهستان
بخش بوئین شهرستان قزوین... (دائرة
المعارف فارسی). رجوع به زهراوی و بوئین
شود.
(یادداشت بخط مرحوم دهخدا). دهستان
بخش بوئین شهرستان قزوین... (دائرة
المعارف فارسی). رجوع به زهراوی و بوئین
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (اِخ) دهی از دهستان مغان است
که در بخش گرمی شهرستان اردبیل واقع
است و ۱۰۹ تن سکنه دارد. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۴).
که در بخش گرمی شهرستان اردبیل واقع
است و ۱۰۹ تن سکنه دارد. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۴).