riya - ریا
The entry is a dictionary list for the word riya - ریا
ریا Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع اِمص) ریاء. ظاهرسازی. چشم دیدی.
(یادداشت مؤلف). ساختگی. ظاهری :
زنا و ریا آشکارا شود
دل نرم چون سنگ خارا شود.فردوسی.
من مانده به یمگان درون از آنم
کاندر دل من شبهت و ریا نیست.
ناصرخسرو.
اگر احسان کنی با مستحق کن
نه ازبهر ...
(یادداشت مؤلف). ساختگی. ظاهری :
زنا و ریا آشکارا شود
دل نرم چون سنگ خارا شود.فردوسی.
من مانده به یمگان درون از آنم
کاندر دل من شبهت و ریا نیست.
ناصرخسرو.
اگر احسان کنی با مستحق کن
نه ازبهر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَیْ یا ] (ع ص) مؤنث رَیّان. زن سیراب.
ج، رِواء. (منتهی الارب) (از یادداشت مؤلف)
(ناظم الاطباء). رجوع به ریان شود. || (اِ)
بوی خوش. گویند: ریا ریح طیبة من نفحة
ریحان و غیره. (منتهی الارب) ...
ج، رِواء. (منتهی الارب) (از یادداشت مؤلف)
(ناظم الاطباء). رجوع به ریان شود. || (اِ)
بوی خوش. گویند: ریا ریح طیبة من نفحة
ریحان و غیره. (منتهی الارب) ...
riya - ریا other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.