habi - حبی
The entry is a dictionary list for the word habi - حبی
حبی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حِ بی ی / حُ بی ی ] (ع اِ) ابر
برهم نشسته یا ابر بلند برآمده مانند کوه
نزدیک افق. (منتهی الارب). ابر که پدید آید
چون کوهی پیش از آنکه بپراکند. (مهذب
الاسماء).
برهم نشسته یا ابر بلند برآمده مانند کوه
نزدیک افق. (منتهی الارب). ابر که پدید آید
چون کوهی پیش از آنکه بپراکند. (مهذب
الاسماء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ بْ با ] (اِخ) زنی بود از اهل مدینه که
بشبق و گشن خواهی معروف بود، و «أشبق
من حبی» از امثال سائره است. میدانی در
تحت این عنوان گوید: وقتی که مروان بن
حکم والی مدینه بود، ...
بشبق و گشن خواهی معروف بود، و «أشبق
من حبی» از امثال سائره است. میدانی در
تحت این عنوان گوید: وقتی که مروان بن
حکم والی مدینه بود، ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ ] (اِخ) ابن جاریة ثقفی. حلیف
بنی زهرة من کلاب. ابن عبدالبر او را در عداد
صحابهٔ پیغمبر شمرده که روز فتح مکه
مسلمانی پذیرفت و روز یمامه به قتل رسید.
(قاموس الاعلام ترکی) (تنقیح المقال ج ۱
ص ۲۵۴). ...
بنی زهرة من کلاب. ابن عبدالبر او را در عداد
صحابهٔ پیغمبر شمرده که روز فتح مکه
مسلمانی پذیرفت و روز یمامه به قتل رسید.
(قاموس الاعلام ترکی) (تنقیح المقال ج ۱
ص ۲۵۴). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) بنت خلیل بن حبشیةبن سلول.
مادر عبدمناف جد رسول اکرم(ص). رجوع به
مجمل التواریخ ص ۲۲۷ شود.
مادر عبدمناف جد رسول اکرم(ص). رجوع به
مجمل التواریخ ص ۲۲۷ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ بْ با ] (اِخ) بنت علقمة خثعمی.
آلوسی او را در شمار یازده زن خثعمی که
داستانهائی از شوهر خود نقل کنند آورده
است. رجوع به بلوغ الارب ج ۲ ص ۳۸.
آلوسی او را در شمار یازده زن خثعمی که
داستانهائی از شوهر خود نقل کنند آورده
است. رجوع به بلوغ الارب ج ۲ ص ۳۸.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ بْ با ] (اِخ) بنت کعب خثعمی. نیز
آلوسی او را در عداد یازده زن مذکور در مادهٔ
قبل آورده است.
آلوسی او را در عداد یازده زن مذکور در مادهٔ
قبل آورده است.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ بْ با ] (اِخ) بنت مالک بن عمرو
العدوانیة. از زنان صاحب جمال عرب بوده و
امثال بسیار از او نقل کنند. از جمله آورده اند
که: وقتی مالک بن غسان از جمال او مطلع شد
از وی خواستگاری کرد و ...
العدوانیة. از زنان صاحب جمال عرب بوده و
امثال بسیار از او نقل کنند. از جمله آورده اند
که: وقتی مالک بن غسان از جمال او مطلع شد
از وی خواستگاری کرد و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ بْ با ] (اِخ) خثعمی. رجوع به حبی
بنت علقمة و حبی بنت کعب شود.
بنت علقمة و حبی بنت کعب شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ بْ با ] (اِخ) خواهر میسر. در تحریر
طاوس و رجال کشی داستانی از وی آورده اند
که در مکه به عبادت مشغول بود و آنجا بماند
تا خویشان وی از دوری او به امام صادق(ع)
شکایت بردند و او ...
طاوس و رجال کشی داستانی از وی آورده اند
که در مکه به عبادت مشغول بود و آنجا بماند
تا خویشان وی از دوری او به امام صادق(ع)
شکایت بردند و او ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) قادین یا حبی خاتون شاعرهٔ
ترک از اهل اماسیة. صاحب قاموس الاعلام
ترکی گوید: مشهورترین شاعرهٔ عثمانی است،
حفیدهٔ شیخ یحیی و زوجهٔ شمسی چلپی و
ندیمهٔ سلطان سلیم خان ثانی بود و نفوذ و
اقتداری بزرگ داشت و خانهٔ ...
ترک از اهل اماسیة. صاحب قاموس الاعلام
ترکی گوید: مشهورترین شاعرهٔ عثمانی است،
حفیدهٔ شیخ یحیی و زوجهٔ شمسی چلپی و
ندیمهٔ سلطان سلیم خان ثانی بود و نفوذ و
اقتداری بزرگ داشت و خانهٔ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ بَ ی ی ] (اِخ) نام موضعی است به
تهامة که بنی اسد و کنانة را بود. مضرس بن
ربعی گوید:
لعمرک اننی بلوی حبی
لارجی عائناً حذراً اروحاً
اری طیراً تمر ببین سلمی
و قیل النفس الا ...
تهامة که بنی اسد و کنانة را بود. مضرس بن
ربعی گوید:
لعمرک اننی بلوی حبی
لارجی عائناً حذراً اروحاً
اری طیراً تمر ببین سلمی
و قیل النفس الا ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ بْ با ] (اِخ) نام موضعی است در
شعر راعی :
ابت آیات حبی ان بینا
لنا خبراً فابکین الحزینا.(معجم البلدان).
شعر راعی :
ابت آیات حبی ان بینا
لنا خبراً فابکین الحزینا.(معجم البلدان).
habi - حبی other entries
Next Words