aver - اعور
The entry is a dictionary list for the word aver - اعور
اعور Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
معجم اللغة العربية المعاصرة
اعوَرَّ يعوَرّ، اعورِرْ/ اعْوَرَّ، اعورارًا، فهو مُعوَرّ
• اعورَّ الشَّخصُ: عوِر، ذهب بصرُ إحدى عينيه.
• اعورَّتْ عينُه: عوِرت؛ ذهب بصرُها.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَعْ وَ ] (ع ص، اِ) شخص یک چشم.
(غیاث اللغات). مرد یک چشم. (منتهی
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). یک چشم.
(مصادر زوزنی) (مهذب الاسماء نسخهٔ
خطی). ج، عور، عوران، عیران. (منتهی
الارب) (آنندراج). آنکه بینائی یک چشم از
دست داده ...
(غیاث اللغات). مرد یک چشم. (منتهی
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). یک چشم.
(مصادر زوزنی) (مهذب الاسماء نسخهٔ
خطی). ج، عور، عوران، عیران. (منتهی
الارب) (آنندراج). آنکه بینائی یک چشم از
دست داده ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَعْ وَ ] (اِخ) ابراهیم بن احمدبن
عبداللََّه مستملی همدانی مکنی به ابواسحاق،
به این نام شهرت دارد. وی بسال ۳۵۵ هـ . ق.
درگذشت. (از لباب الانساب).
عبداللََّه مستملی همدانی مکنی به ابواسحاق،
به این نام شهرت دارد. وی بسال ۳۵۵ هـ . ق.
درگذشت. (از لباب الانساب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَعْ وَ ] (اِخ) ابوالاعور سلمی. از
سرداران معاویه در جنگ صفین و جنگ
قسطنطنیه بود. رجوع به تاریخ اسلام فیاض
ص ۱۳۵ و ۱۴۲ و عقدالفرید ج ۴ ص ۵۱ شود.
سرداران معاویه در جنگ صفین و جنگ
قسطنطنیه بود. رجوع به تاریخ اسلام فیاض
ص ۱۳۵ و ۱۴۲ و عقدالفرید ج ۴ ص ۵۱ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَعْ وَ ] (اِخ) حارث. از صحابهٔ
حضرت علی (ع) بود. (از لباب الانساب).
حضرت علی (ع) بود. (از لباب الانساب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَعْ وَ ] (اِخ) محمدبن عمربن محمدبن
علی شیرازی سرخسی مکنی به ابوالفتح، به
این نام شهرت دارد. وی بدست طایفهٔ غز در
رجب سال ۵۴۰ هـ . ق. صبراً (یعنی زندانی
شدن و سنگ باران کردن تا بمیرد) ...
علی شیرازی سرخسی مکنی به ابوالفتح، به
این نام شهرت دارد. وی بدست طایفهٔ غز در
رجب سال ۵۴۰ هـ . ق. صبراً (یعنی زندانی
شدن و سنگ باران کردن تا بمیرد) ...
aver - اعور other entries
Next Words