hasib - خصیب
The entry is a dictionary list for the word hasib - خصیب
خصیب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ ] (ع ص) فراخ سال. (منتهی
الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب).
|| بسیارغله. (از منتهی الارب). پرحاصل و
سرسبز. (یادداشت بخط مؤلف): همتی
عالی و نعمتی متوالی و کنفی رحیب و مرتعی ...
الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب).
|| بسیارغله. (از منتهی الارب). پرحاصل و
سرسبز. (یادداشت بخط مؤلف): همتی
عالی و نعمتی متوالی و کنفی رحیب و مرتعی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ ] (اِخ) نام او ابونصر خصیب بن
عبدالحمیدبن ضحاک. جرجانی الاصل و
صاحب مصر، اصلش از مذار بود. این شخص
پدر ابوالعباس احمدبن نصر الخطیب وزیر
منتصر عباسی است که بسال ۲۴۸ هـ . ق.
بجزیرهٔ کرت تبعید شد و ...
عبدالحمیدبن ضحاک. جرجانی الاصل و
صاحب مصر، اصلش از مذار بود. این شخص
پدر ابوالعباس احمدبن نصر الخطیب وزیر
منتصر عباسی است که بسال ۲۴۸ هـ . ق.
بجزیرهٔ کرت تبعید شد و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ ] (اِخ) از پزشکان دوران ظهور
خلافت عباسی است که مذهب نصرانیان
داشت و در بصره نشو و نما کرده. (از قاموس
الاعلام ترکی ج ۳).
خلافت عباسی است که مذهب نصرانیان
داشت و در بصره نشو و نما کرده. (از قاموس
الاعلام ترکی ج ۳).