ezebb - ازب
The entry is a dictionary list for the word ezebb - ازب
ازب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (ع مص) جاری شدن آب: ازب
الماء. || نشخوار نکردن: ازبت الابل.
|| سخت شدن: ازب الشی ءُ. (منتهی
الارب).
الماء. || نشخوار نکردن: ازبت الابل.
|| سخت شدن: ازب الشی ءُ. (منتهی
الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ زَب ب ] (ع ص) بسیار موی ابرو.
(تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). آنکه موی ابرو
بسیار دارد. (مهذب الاسماء). بسیارموی از
مردم و شتر. درازموی. مؤنث: زَبّاء. (منتهی
الارب). ج، زُبّ. (مهذب الاسماء).
|| عام ازبّ؛ سال ...
(تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). آنکه موی ابرو
بسیار دارد. (مهذب الاسماء). بسیارموی از
مردم و شتر. درازموی. مؤنث: زَبّاء. (منتهی
الارب). ج، زُبّ. (مهذب الاسماء).
|| عام ازبّ؛ سال ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (ع ص) مرد کوتاه و ستبر و
زیرک. || لئیم. || زشت روی.
|| لاغر باریک مفاصل که شکم و اسفل
بدن وی فربه باشد و استخوانش همچنان ...
زیرک. || لئیم. || زشت روی.
|| لاغر باریک مفاصل که شکم و اسفل
بدن وی فربه باشد و استخوانش همچنان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ زِ ] (اِخ) اوسویوس. مرحوم پیرنیا
در ایران باستان آورده است: یکی از
روحانیون مسیحی، مولد فلسطین. وی در
بیت المقدس و انطاکیه تحصیلات خود را
باتمام رسانید و از پیروان فلسفهٔ افلاطون
گردید، زمان حیات او ۲۶۳
در ایران باستان آورده است: یکی از
روحانیون مسیحی، مولد فلسطین. وی در
بیت المقدس و انطاکیه تحصیلات خود را
باتمام رسانید و از پیروان فلسفهٔ افلاطون
گردید، زمان حیات او ۲۶۳