pasdar - پاسدار
The entry is a dictionary list for the word pasdar - پاسدار
پاسدار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(نف مرکب) نگاهبان. مراقب.
نگهبان. حارس. پاسبان. عاس :
بزد تیغ بر گردن پاسدار
سرآمد بر او گردش روزگار.فردوسی.
چو برگشت رستم بر شهریار
از ایران سپه گیو بد پاسدار.فردوسی.
مرا بر همه گنجهای زمین
نگهبان کن ای شاه با داد و دین ...
نگهبان. حارس. پاسبان. عاس :
بزد تیغ بر گردن پاسدار
سرآمد بر او گردش روزگار.فردوسی.
چو برگشت رستم بر شهریار
از ایران سپه گیو بد پاسدار.فردوسی.
مرا بر همه گنجهای زمین
نگهبان کن ای شاه با داد و دین ...
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
chronić; gwardia; konduktor; ochrona; osłaniać; osłona; pilnować; straż; strażnik; stróż; warta
pasdar - پاسدار other entries
Next Words