Gürgani - گرگانی

The entry is a dictionary list for the word Gürgani - گرگانی
گرگانی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ گُ ] (ص نسبی) منسوب به
گرگان :
آن دو گرگانی و دو رازی و دو ولوالجی
سه سرخسی و سه کاندر سغد بوده معتکن.
منوچهری.

و رجوع به شرح احوال رودکی سعید نفیسی
ص ۱۱۳۶ و رجوع ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ گُ ] (اِخ) مرحوم قزوینی
نوشته اند: ابوالقاسم گرگانی معاصر سلطان
محمود غزنوی بود، به وقت وفات فردوسی
شاعر که او را در گورستان مسلمانان دفن
میکردند منع کرد و گفت او مادح گبران و
کافران بود پیغمبر
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ گُ ] (اِخ) ابوزراعه معمری.
ابوزراعه معمری گرگانی از شاعران اواخر
زمان سامانیان و در اواخر قرن چهارم بوده
است. رجوع به شرح احوال رودکی سعید
نفیسی ص ۱۱۴۰، و رجوع به مدخل
ابوذراعه شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ گُ ] (اِخ) ابوسلیک گرگانی را از
شاعران دورهٔ عمروبن لیث صفاری (۲۶۵ -
۲۹۹ هـ . ق.) دانسته اند و از این قرار وی از
قدیمترین شاعران زبان فارسی بوده و در قرن
سوم میزیسته است. رجوع ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ گُ ] (ص نسبی) ابومنصور
بهمنیار... از جملهٔ شعرای مداح صاحب بن
العباد است. رجوع به صاحب بن عباد شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ گُ ] (اِخ) (ملا) اوحدالدین. از
شعرای ایران از اهل گرگان بود این شعر
ازوست:
میان آن رخ و خورشید فرق نتوان کرد
چو سر برآورد از مشرق گریبانش.
(قاموس الاعلام ترکی ص ۳۸۴۵).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ گُ ] (اِخ) فخرالدین اسعد. از
شعرای نامی قرن پنجم معاصر دورهٔ سلجوقی
است. رجوع به فخرالدین شود.
Gürgani - گرگانی other entries

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.