Kasım - قاسم
The entry is a dictionary list for the word Kasım - قاسم
قاسم Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
bölen; bölüşmek; üleşmek
Arapça - Türkçe sözlük
I
قاسَمَ
1. bölüşmek
Anlamı: herhangi bir şeyi paylaşmak, üleşmek
2. üleşmek
Anlamı: bölüşmek, paylaşmak
II
قاسِم
bölen
Anlamı: bölme işleminde bölünenin kaça ayrıldığını gösteren sayı
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (ع ص) بخش کننده.
قسمت کننده. (ناظم الاطباء) (آنندراج).
توزیع کننده. (ناظم الاطباء):
کی شناسی بجز او را پدر نسل رسول
کی شناسی بجز او قاسم جنات و سعیر.
ناصرخسرو.
قاسم رحمت ابوالقاسم رسول اللََّه که هست
در ولای ...
قسمت کننده. (ناظم الاطباء) (آنندراج).
توزیع کننده. (ناظم الاطباء):
کی شناسی بجز او را پدر نسل رسول
کی شناسی بجز او قاسم جنات و سعیر.
ناصرخسرو.
قاسم رحمت ابوالقاسم رسول اللََّه که هست
در ولای ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) نام صحابی است. (منتهی
الارب). بندهٔ ابوبکر و از صحابه بود و روایت
دارد. (الاستیعاب چ هند ج ۲ ص ۵۳۵)
(الاصابة ج ۲ قسم ۱ ص ۲۱۳).
الارب). بندهٔ ابوبکر و از صحابه بود و روایت
دارد. (الاستیعاب چ هند ج ۲ ص ۵۳۵)
(الاصابة ج ۲ قسم ۱ ص ۲۱۳).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) قلعه ای است از توابع
طلیطله در اندلس. (معجم البلدان ج ۷
ص ۱۱).
طلیطله در اندلس. (معجم البلدان ج ۷
ص ۱۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) یکی از عالمان و فقیهان
مدینه در زمان عمربن عبدالعزیز است. عمر
وی را با نه تن دیگر از فقیهان مدینه خواست
و به آنان گفت شما را برای آن دعوت کردم که
طرفدار حق و ...
مدینه در زمان عمربن عبدالعزیز است. عمر
وی را با نه تن دیگر از فقیهان مدینه خواست
و به آنان گفت شما را برای آن دعوت کردم که
طرفدار حق و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) (شیخ...) از دانشمندان
است. از اوست؛ الدرة الزاهره بتضمین البرائة
الفاخرة (ادب). این کتاب در دمشق به سال
۱۲۸۴ چاپ شده. (معجم المطبوعات ج ۲
ستون ۱۴۸۱).
است. از اوست؛ الدرة الزاهره بتضمین البرائة
الفاخرة (ادب). این کتاب در دمشق به سال
۱۲۸۴ چاپ شده. (معجم المطبوعات ج ۲
ستون ۱۴۸۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) (امیر...) برادر سلطان
اویس است. وی به سال ۷۶۹ هـ . ق. به مرض
دق وفات یافت. (حبیب السیر چ خیام ج ۳
ص ۲۴۱).
اویس است. وی به سال ۷۶۹ هـ . ق. به مرض
دق وفات یافت. (حبیب السیر چ خیام ج ۳
ص ۲۴۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) یکی از امیران لشکر
محمدبن احمدبن طاهربن عبداللََّه طاهر
ذوالیمینین حاکم خراسان. محمدبن احمد وی
را با لشکری گران به جنگ یعقوب لیث صفار
و استخلاص سیستان فرستاد. (تاریخ گزیده
ص ۳۷۵).
محمدبن احمدبن طاهربن عبداللََّه طاهر
ذوالیمینین حاکم خراسان. محمدبن احمد وی
را با لشکری گران به جنگ یعقوب لیث صفار
و استخلاص سیستان فرستاد. (تاریخ گزیده
ص ۳۷۵).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) ابن آلغ محمد. وی پس از
آنکه یکی از برادرانش به نام محمودک آلغ
محمد پدرش را به سال ۸۴۹ هـ . ق. / ۱۴۴۶ م.
به قتل رسانید با برادر دیگر خود به روسیه
گریخت و ...
آنکه یکی از برادرانش به نام محمودک آلغ
محمد پدرش را به سال ۸۴۹ هـ . ق. / ۱۴۴۶ م.
به قتل رسانید با برادر دیگر خود به روسیه
گریخت و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) ابن ابراهیم بن قاسم بن یزید
ملقب به ابن الصابونی و مکنی به ابومحمد
(۳۸۳- ۴۴۶ هـ . ق.) از دودمان عبداللََّه بن
رواحهٔ انصاری خزرجی، دانشمندی است از
مردم قرطبه، ساکن اشبیلیه که به ...
ملقب به ابن الصابونی و مکنی به ابومحمد
(۳۸۳- ۴۴۶ هـ . ق.) از دودمان عبداللََّه بن
رواحهٔ انصاری خزرجی، دانشمندی است از
مردم قرطبه، ساکن اشبیلیه که به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) ابن ابراهیم طباطبابن
اسماعیل الدیباج بن ابراهیم بن عبداللََّه بن
حسن بن حسن بن امیرالمؤمنین علی بن طالب.
از امامان و پیشوایان زیدیه است. وی در فقه
و کلام مهارت تمام یافته و تصانیف نمود. در
زهد ...
اسماعیل الدیباج بن ابراهیم بن عبداللََّه بن
حسن بن حسن بن امیرالمؤمنین علی بن طالب.
از امامان و پیشوایان زیدیه است. وی در فقه
و کلام مهارت تمام یافته و تصانیف نمود. در
زهد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) ابن ابی ایوب بن بهرام
اصفهانی مشهور به اعرج. گویند سعیدبن جبیر
مدت دو سال در قریهٔ سنبلان اصفهان بر
ایشان وارد شد. شعبه و هشیم از او روایت
کنند و اصبغ بن زید از او از ...
اصفهانی مشهور به اعرج. گویند سعیدبن جبیر
مدت دو سال در قریهٔ سنبلان اصفهان بر
ایشان وارد شد. شعبه و هشیم از او روایت
کنند و اصبغ بن زید از او از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) ابن ابی حامد کاتب مدینی،
مکنی به ابومحمد. از راویان است که در محلهٔ
جورجیر می نشست. وی از احمدبن سلمان
نجاد روایت کند. (ذکر اخبار اصبهان چ لیدن
ج ۲ ص ۸۶۴).
مکنی به ابومحمد. از راویان است که در محلهٔ
جورجیر می نشست. وی از احمدبن سلمان
نجاد روایت کند. (ذکر اخبار اصبهان چ لیدن
ج ۲ ص ۸۶۴).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) ابن ابی غالب المظفربن
محمود مشهور به بهاءالدین و مکنی به ابن
عساکر از خاندان بنی هبة اللََّه بن عساکر
دمشقی است. وی طبیب و حدیث دان بود. و
بیماران را به رایگان معالجه میکرد.
مشیخه ای برای ...
محمود مشهور به بهاءالدین و مکنی به ابن
عساکر از خاندان بنی هبة اللََّه بن عساکر
دمشقی است. وی طبیب و حدیث دان بود. و
بیماران را به رایگان معالجه میکرد.
مشیخه ای برای ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) ابن احمدبن موسی بن
یامون تلیدی اخماسی. از دانشمندان است. از
اوست: شرح ابن یامون بر منظومهٔ خود در
آداب نکاح و متعلقات آن از مباحات و
محرمات براساس فقه مالکی. اول آن چنین
آمده است: الحمدللََّه الذی ...
یامون تلیدی اخماسی. از دانشمندان است. از
اوست: شرح ابن یامون بر منظومهٔ خود در
آداب نکاح و متعلقات آن از مباحات و
محرمات براساس فقه مالکی. اول آن چنین
آمده است: الحمدللََّه الذی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) ابن اسد اصفهانی. از
دانشمندان است که در طرسوس مسکن کرد و
با احمدبن حنبل و علی بن مدینی و محمدبن
نعمان بن عبدالسلام و جز ایشان مصاحب بود.
(ذکر اخبار اصبهان چ لیدن ج ۲ ص ۱۶۰).
دانشمندان است که در طرسوس مسکن کرد و
با احمدبن حنبل و علی بن مدینی و محمدبن
نعمان بن عبدالسلام و جز ایشان مصاحب بود.
(ذکر اخبار اصبهان چ لیدن ج ۲ ص ۱۶۰).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) ابن اسماعیل محاملی،
مکنی به ابوعبیده. یکی از محدثان است. وی
در آخر رجب سال ۳۲۳ هـ . ق. وفات یافت و
در قبرستان دیر دفن شد. (الاوراق صولی
ص ۶۶).
مکنی به ابوعبیده. یکی از محدثان است. وی
در آخر رجب سال ۳۲۳ هـ . ق. وفات یافت و
در قبرستان دیر دفن شد. (الاوراق صولی
ص ۶۶).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) ابن اسماعیل، مکنی به
ابوذکوان. محمدبن اسحاق ندیم از ابوسعید
سیرافی حکایت کند: در روزگار مبرد گروهی
بودند که کتاب سیبویه را مطالعه میکردند ولی
فهم آن را نداشتند. یکی از ایشان ابوذکوان
قاسم بن اسماعیل ...
ابوذکوان. محمدبن اسحاق ندیم از ابوسعید
سیرافی حکایت کند: در روزگار مبرد گروهی
بودند که کتاب سیبویه را مطالعه میکردند ولی
فهم آن را نداشتند. یکی از ایشان ابوذکوان
قاسم بن اسماعیل ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) ابن العلاء. از اهل
آذربایجان یکی از اشخاصی است که به نقل
صاحب کشف الغمه از اعلام الوری حضرت
صاحب الامر (ع) را دیده بوده است. (حبیب
السیر چ خیام ج ۲ ص ۱۱۰). ...
آذربایجان یکی از اشخاصی است که به نقل
صاحب کشف الغمه از اعلام الوری حضرت
صاحب الامر (ع) را دیده بوده است. (حبیب
السیر چ خیام ج ۲ ص ۱۱۰). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) ابن اصبغ بن محمدبن
یوسف بن ناصح بن عطاء بیانی، مکنی به
ابومحمد آزادشدهٔ ولیدبن عبدالملک. یکی از
پیشوایان علم و ادب و از حافظان بود. اصل
او از بیانه است. در قرطبه سکونت گزید و ...
یوسف بن ناصح بن عطاء بیانی، مکنی به
ابومحمد آزادشدهٔ ولیدبن عبدالملک. یکی از
پیشوایان علم و ادب و از حافظان بود. اصل
او از بیانه است. در قرطبه سکونت گزید و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) ابن امیراسکندر، ملقب به
ملک قاسم قرایوسف هم عصر سلطان
ابوسعید است که به اتفاق امیر خلیل مملکت
سیستان را تا فراه و اسفزار تحت حکومت
خود کشید. (حبیب السیر چ خیام ج ۴
ص ۷۱).
ملک قاسم قرایوسف هم عصر سلطان
ابوسعید است که به اتفاق امیر خلیل مملکت
سیستان را تا فراه و اسفزار تحت حکومت
خود کشید. (حبیب السیر چ خیام ج ۴
ص ۷۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) ابن جعفر. از عبدالرحمن بن
هیثم بصری روایت کند. (ذکر اخبار اصبهان
چ لیدن ج ۲ ص ۱۶۳).
هیثم بصری روایت کند. (ذکر اخبار اصبهان
چ لیدن ج ۲ ص ۱۶۳).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) ابن حسین بغدادی، مکنی
به ابوشجاع و مشهور به ابن الطوابقی شاعری
بود از مردم بغداد. وی به موصل و دیار بکر
سفر کرد و شاهان و حاکمان آنجا و دیار ربیعه
را مدح نمود و ...
به ابوشجاع و مشهور به ابن الطوابقی شاعری
بود از مردم بغداد. وی به موصل و دیار بکر
سفر کرد و شاهان و حاکمان آنجا و دیار ربیعه
را مدح نمود و ...
Kasım - قاسم other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.