Firaz - فراض
The entry is a dictionary list for the word Firaz - فراض
فراض Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فِ ] (ع اِ) جامه. گفته میشود: ما
علیه فراضٌ؛ یعنی بر او جامه ای نیست و نیز
گویند چیزی از جامه است. (اقرب الموارد).
رجوع به فراص شود. || دهانهٔ جوی.
(اقرب الموارد). || ...
علیه فراضٌ؛ یعنی بر او جامه ای نیست و نیز
گویند چیزی از جامه است. (اقرب الموارد).
رجوع به فراص شود. || دهانهٔ جوی.
(اقرب الموارد). || ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فِ ] (اِخ) جایی بین بصره و یمامه
در نزدیکی فُلَیْج، از دیار بکربن وائل. (معجم
البلدان).
در نزدیکی فُلَیْج، از دیار بکربن وائل. (معجم
البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فِ ] (اِخ) تخوم شام و عراق و
جزیره را گویند که در سمت مشرق فرات واقع
شده است. خالدبن ولید به این مکان آمد و
سپاهیان روم و عرب در اینجا به هم رسیدند،
واقعه ای بسیار بزرگ رخ داد ...
جزیره را گویند که در سمت مشرق فرات واقع
شده است. خالدبن ولید به این مکان آمد و
سپاهیان روم و عرب در اینجا به هم رسیدند،
واقعه ای بسیار بزرگ رخ داد ...