Dabi - ضبی
The entry is a dictionary list for the word Dabi - ضبی
ضبی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ضَ بْ بی ] (اِخ) ابوجعفر احمدبن
یحیی بن احمدبن عمیرة الضبی القرطبی. از
علماء اندلس. مولد او بلش موضعی بباختر
شهر لورقة. او مبادی علوم را پیش از آنکه به
ده سالگی رسد فراگرفت. آنگاه بشمال افریقا
شد و در ...
یحیی بن احمدبن عمیرة الضبی القرطبی. از
علماء اندلس. مولد او بلش موضعی بباختر
شهر لورقة. او مبادی علوم را پیش از آنکه به
ده سالگی رسد فراگرفت. آنگاه بشمال افریقا
شد و در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ضَ بْ بی ] (اِخ) عم مسعودبن
خطاب. و او به امر حجاج بن یوسف و به
دستیاری قتیبةبن مسلم پس از عزل وکیع بن
حسان بجای وی در عداد شرطگان قتیبة
درآمد. (عقد الفرید ج ۱ ص ۴۲).
خطاب. و او به امر حجاج بن یوسف و به
دستیاری قتیبةبن مسلم پس از عزل وکیع بن
حسان بجای وی در عداد شرطگان قتیبة
درآمد. (عقد الفرید ج ۱ ص ۴۲).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ضَ بْ بی ی ] (ع ص) هذه النسبة الی
بنی ضبّة و هم جماعة: ففی مضر ضبةبن ادّبن
طابخةبن الیاس بن مضربن نزاربن ربیعةبن
معدبن عدنان و فی قریش ضبةبن الحرب بن
فهربن مالک و فی ...
بنی ضبّة و هم جماعة: ففی مضر ضبةبن ادّبن
طابخةبن الیاس بن مضربن نزاربن ربیعةبن
معدبن عدنان و فی قریش ضبةبن الحرب بن
فهربن مالک و فی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ضُ بی ی ] (ع مص) ضَبْو.
برگردانیدن آتش گونهٔ چیزی را و بریان کردن
آن. || پناه بردن بچیزی. || مضطر
شدن. (منتهی الارب).
برگردانیدن آتش گونهٔ چیزی را و بریان کردن
آن. || پناه بردن بچیزی. || مضطر
شدن. (منتهی الارب).