Hansa - خنساء
The entry is a dictionary list for the word Hansa - خنساء
خنساء Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ ] (ع ص) مؤنث اخنس. زنی که
بینی وی سپس رفته باشد و سر بینی آن اندکی
بلند باشد. ج، خُنس. || ماده گاو وحشی
(این کلمه صفت است برای ماده گاو وحشی).
(منتهی ...
بینی وی سپس رفته باشد و سر بینی آن اندکی
بلند باشد. ج، خُنس. || ماده گاو وحشی
(این کلمه صفت است برای ماده گاو وحشی).
(منتهی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ ] (اِخ) دختر عمروبن الشرید
است و نسب او به مضر می رسد. از شاعران
مخضرم است؛ یعنی عصر جاهلیت و اسلام را
درک کرد. عالمان شعر متفق اند که زنی چون
او در شعر نیامده است و اکثر ...
است و نسب او به مضر می رسد. از شاعران
مخضرم است؛ یعنی عصر جاهلیت و اسلام را
درک کرد. عالمان شعر متفق اند که زنی چون
او در شعر نیامده است و اکثر ...