Büsra - بصری
The entry is a dictionary list for the word Büsra - بصری
بصری Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (ص نسبی) منسوب به بصره.
(از اللباب فی تهذیب الانساب). منسوب به
بصره و مردم بصره. اهل بصره. ج، بصریون.
(ناظم الاطباء).
(از اللباب فی تهذیب الانساب). منسوب به
بصره و مردم بصره. اهل بصره. ج، بصریون.
(ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِخ) نام پزشکی است که ابن
بیطار در مفردات مکرر از او روایت کند.
رجوع به مفردات ابن بیطار ذیل کلمات :
زعفران، ارماک، جزر، برسیاوشان و جز آنها
شود.
بیطار در مفردات مکرر از او روایت کند.
رجوع به مفردات ابن بیطار ذیل کلمات :
زعفران، ارماک، جزر، برسیاوشان و جز آنها
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِخ) جانشین شلمغانی. ابن
العزاقر مؤسس مذهب عزا قریه بود. در
خاندان نوبختی آمده است : بعد از قتل
شلمغانی یک نفر بنام بصری جانشینی او را
ادعا کرد و مدعی شد که روح شلمغانی در او
حلول ...
العزاقر مؤسس مذهب عزا قریه بود. در
خاندان نوبختی آمده است : بعد از قتل
شلمغانی یک نفر بنام بصری جانشینی او را
ادعا کرد و مدعی شد که روح شلمغانی در او
حلول ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِخ) معروف به جعل، ابوعبداللََّه
حسین بن علی بن ابراهیم معروف به کاغذی.
از مردم بصره بود و در همانجا تولد یافت. از
فقیهان و متکلمان بزرگ قدر و نامدار بود. او
راست : نقض کلام راوندی. نقض ...
حسین بن علی بن ابراهیم معروف به کاغذی.
از مردم بصره بود و در همانجا تولد یافت. از
فقیهان و متکلمان بزرگ قدر و نامدار بود. او
راست : نقض کلام راوندی. نقض ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِخ) حسن بن میمون. از بنی
نصربن قعین بود و محمدبن نطاح از وی
روایت کرد. او راست : کتاب الدولة و
کتاب المآثر. (از الفهرست ابن الندیم چ مصر
ص ۱۵۸).
نصربن قعین بود و محمدبن نطاح از وی
روایت کرد. او راست : کتاب الدولة و
کتاب المآثر. (از الفهرست ابن الندیم چ مصر
ص ۱۵۸).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِخ) در کتب رجال بصری
مطلق بر عبدالرحمن بن ابی عبداللََّه اطلاق
گردد. رجوع به ریحانة الادب شود.
مطلق بر عبدالرحمن بن ابی عبداللََّه اطلاق
گردد. رجوع به ریحانة الادب شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِخ) (۴۳۶ هـ . ق. / ۱۰۴۴م.)
محمدبن علی طیب، ابوالحسن بصری. یکی از
ائمهٔ معتزله بود. در بصره متولد شد و در بغداد
سکونت گزید و هم در آنجا درگذشت. او
راست : المعتمد. تصفح الادلة. غررالادلة.
شرح الاصول ...
محمدبن علی طیب، ابوالحسن بصری. یکی از
ائمهٔ معتزله بود. در بصره متولد شد و در بغداد
سکونت گزید و هم در آنجا درگذشت. او
راست : المعتمد. تصفح الادلة. غررالادلة.
شرح الاصول ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بُ را ] (اِخ) شهری بشام.
(ناظم الاطباء) (منتهی الارب). شهری بوده در
خطهٔ حوران سوریه در ۹۰ هزارگزی جنوب
شرقی دمشق و در زمان رومیان قدیم اهمیت
بسزایی داشته. بسال سیزده هجری خالدبن
ولید آنرا فتح نمود. رجوع به ...
(ناظم الاطباء) (منتهی الارب). شهری بوده در
خطهٔ حوران سوریه در ۹۰ هزارگزی جنوب
شرقی دمشق و در زمان رومیان قدیم اهمیت
بسزایی داشته. بسال سیزده هجری خالدبن
ولید آنرا فتح نمود. رجوع به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بُ را ] (اِخ) دهی است به بغداد
نزدیک عکبرا و سیوف را نسبت بدان دهند.
(از منتهی الارب). دهی است به بغداد و
شمشیر را بدان نسبت دهند. (ناظم الاطباء). و
رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج ۲ شود.
نزدیک عکبرا و سیوف را نسبت بدان دهند.
(از منتهی الارب). دهی است به بغداد و
شمشیر را بدان نسبت دهند. (ناظم الاطباء). و
رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج ۲ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان شهر ویران
بخش حومهٔ شهرستان مهاباد. آب آن از
چشمه. محصول آنجا غلات، توتون. شغل
اهالی آن زراعت و گله داری و جاجیم بافی
است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۴).
بخش حومهٔ شهرستان مهاباد. آب آن از
چشمه. محصول آنجا غلات، توتون. شغل
اهالی آن زراعت و گله داری و جاجیم بافی
است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۴).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان همت آباد
شهرستان بروجرد. سکنهٔ آن ۳۹۴ تن. آب از
رودخانه. محصول آنجا غلات، برنج. شغل
اهالی آن زراعت است. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۶).
شهرستان بروجرد. سکنهٔ آن ۳۹۴ تن. آب از
رودخانه. محصول آنجا غلات، برنج. شغل
اهالی آن زراعت است. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۶).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان شبانکاره
بخش برازجان شهرستان بوشهر. سکنهٔ آن
۳۵۰ تن. آب از چاه و رودخانهٔ شاپور.
محصول آنجا غلات. شغل اهالی آن زراعت
است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۷).
بخش برازجان شهرستان بوشهر. سکنهٔ آن
۳۵۰ تن. آب از چاه و رودخانهٔ شاپور.
محصول آنجا غلات. شغل اهالی آن زراعت
است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۷).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ صَ ] (اِخ) دهی از دهستان کزاز
سفلی بخش سربند شهرستان اراک. سکنهٔ آن
۱۶۹۰ تن. آب از رودخانه لجرود و قنات.
محصول آنجا غلات، چغندرقند، انگور، میوه.
شغل اهالی آن زراعت، گله داری و
قالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ...
سفلی بخش سربند شهرستان اراک. سکنهٔ آن
۱۶۹۰ تن. آب از رودخانه لجرود و قنات.
محصول آنجا غلات، چغندرقند، انگور، میوه.
شغل اهالی آن زراعت، گله داری و
قالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ...