Bahir - بحیر
The entry is a dictionary list for the word Bahir - بحیر
بحیر Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (ع ص، اِ) مبتلی به بیماری سل.
مسلول. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
|| (اِخ) نام چهار تابعی و چهار صحابی
است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || نام
کوهی است. (از ...
مسلول. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
|| (اِخ) نام چهار تابعی و چهار صحابی
است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || نام
کوهی است. (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِخ) بحیربن ورقاء صریمی از
قبیلهٔ تمیم و از شجعان عرب در عصر اموی
بود و با امیةبن عبداللََّه حاکم خراسان همراهی
داشت و با مهلب در جنگهایش شرکت میکرد
و صعصعةبن حرب او را در خراسان بکشت ...
قبیلهٔ تمیم و از شجعان عرب در عصر اموی
بود و با امیةبن عبداللََّه حاکم خراسان همراهی
داشت و با مهلب در جنگهایش شرکت میکرد
و صعصعةبن حرب او را در خراسان بکشت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بُ حَ ] (ع اِ مصغر) تصغیر بحر. دریای
کوچک. (از معجم البلدان). در تصغیر بحر،
بحیر کمتر استعمال کنند. (ناظم الاطباء).
|| (اِخ) نام مردی. بحیر اسدی. ابن عیینه از
او روایت کرده است. (ناظم الاطباء) (منتهی ...
کوچک. (از معجم البلدان). در تصغیر بحر،
بحیر کمتر استعمال کنند. (ناظم الاطباء).
|| (اِخ) نام مردی. بحیر اسدی. ابن عیینه از
او روایت کرده است. (ناظم الاطباء) (منتهی ...
Bahir - بحیر other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.