gıran - غران
The entry is a dictionary list for the word gıran - غران
غران Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غُ ] (اِخ) جائی است. (منتهی
الارب). یاقوت در معجم البلدان غران را علم
مرتجلی می داند و گوید: نام جائی است در
تهامة:
بغران او وادی القری اضطربت
نکباء بین صبا و بین شمال.
و کثیر عزة در ...
الارب). یاقوت در معجم البلدان غران را علم
مرتجلی می داند و گوید: نام جائی است در
تهامة:
بغران او وادی القری اضطربت
نکباء بین صبا و بین شمال.
و کثیر عزة در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غُ / غُ رْ را ] (نف، ق) بانگ و
فریادکنان، و آواز گران و مهیب برآرنده.
(آنندراج). شورکننده و آواز گران و مهیب
برآرنده. (غیاث اللغات). غرنده. صداکننده.
(لغت شاهنامه ص ۱۹۹):
چو تیغت کند کار بر چرکه تنگ
درآید به ...
فریادکنان، و آواز گران و مهیب برآرنده.
(آنندراج). شورکننده و آواز گران و مهیب
برآرنده. (غیاث اللغات). غرنده. صداکننده.
(لغت شاهنامه ص ۱۹۹):
چو تیغت کند کار بر چرکه تنگ
درآید به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غُ رْ را ] (ع اِ) غوزهٔ آب. (منتهی
الارب) (آنندراج). حبابهای آب. الغران،
النفاحات فوق الماء، یقال: اقبل الماء بغرانه.
(از اقرب الموارد).
الارب) (آنندراج). حبابهای آب. الغران،
النفاحات فوق الماء، یقال: اقبل الماء بغرانه.
(از اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غُ رْ را ] (ع ص، اِ) جِ اَغَرّ. || جِ
غریر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع
به اغر و غریر شود.
غریر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع
به اغر و غریر شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ رْ را ] (اِخ) تثنیهٔ غر، موضعی است.
(منتهی الارب). نام جایگاهی است در شعر
مزاحم عقیلی :
اتعرف بالغرین داراً تأبدت
من الوحش واستفت علیها العواصف
صبا و شمال نیرج یعتفیهما
احایین لمات الجنوب الزفازف.
(از معجم البلدان).
رجوع به ...
(منتهی الارب). نام جایگاهی است در شعر
مزاحم عقیلی :
اتعرف بالغرین داراً تأبدت
من الوحش واستفت علیها العواصف
صبا و شمال نیرج یعتفیهما
احایین لمات الجنوب الزفازف.
(از معجم البلدان).
رجوع به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(غُ رّ) 1 - (ص فا.) آواز گران و مهیب برآورنده . 2 - (ق .) در حال غریدن ،
فریادکنان .
فریادکنان .