risten - رستن
The entry is a dictionary list for the word risten - رستن
رستن Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ تَ ] (مص) نجات یافتن و آزاد
شدن. (ناظم الاطباء). رها شدن. (ناظم
الاطباء) (یادداشت مؤلف). خلاص شدن و
نجات یافتن. (آنندراج) (از شعوری ج ۲ ورق
۱۲). خلاص شدن. (فرهنگ رشیدی). نجات
یافتن. رهایی یافتن. رها شدن. (حاشیهٔ ...
شدن. (ناظم الاطباء). رها شدن. (ناظم
الاطباء) (یادداشت مؤلف). خلاص شدن و
نجات یافتن. (آنندراج) (از شعوری ج ۲ ورق
۱۲). خلاص شدن. (فرهنگ رشیدی). نجات
یافتن. رهایی یافتن. رها شدن. (حاشیهٔ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُ تَ ] (مص) روییدن. (فرهنگ
رشید). روییدن و بالیدن و سبز شدن. (ناظم
الاطباء). روییدن و برآمدن. (آنندراج). نمو
کردن. بالیدن. بیرون آمدن. سبز شدن. (از
حاشیهٔ برهان چ معین). دمیدن. سر زدن.
حاصل مصدر آن رویش. (یادداشت مؤلف).
روییدن گیاه. ...
رشید). روییدن و بالیدن و سبز شدن. (ناظم
الاطباء). روییدن و برآمدن. (آنندراج). نمو
کردن. بالیدن. بیرون آمدن. سبز شدن. (از
حاشیهٔ برهان چ معین). دمیدن. سر زدن.
حاصل مصدر آن رویش. (یادداشت مؤلف).
روییدن گیاه. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ تَ ] (مص) رشتن. ریسیدن. (ناظم
الاطباء). ریسیدن. (آنندراج) (فرهنگ
سروری). در تداول عامهٔ شوشتر رِسَّن گویند
به معنی رشتن و به دوک پیچیدن. (لغت محلی
شوشتر، نسخهٔ خطی کتابخانهٔ مؤلف):
بیاموخت شان رستن و تافتن
به ...
الاطباء). ریسیدن. (آنندراج) (فرهنگ
سروری). در تداول عامهٔ شوشتر رِسَّن گویند
به معنی رشتن و به دوک پیچیدن. (لغت محلی
شوشتر، نسخهٔ خطی کتابخانهٔ مؤلف):
بیاموخت شان رستن و تافتن
به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ تَ ] (اِخ) شهری است میان حماة و
حمص، از آن شهر است عیسی بن سلیم
رستنی. (از منتهی الارب). شهرکی قدیمی
است در بین حماة و حمص، این شهر در
ساحل نهر میماس یعنی نهر عاصی واقع شده ...
حمص، از آن شهر است عیسی بن سلیم
رستنی. (از منتهی الارب). شهرکی قدیمی
است در بین حماة و حمص، این شهر در
ساحل نهر میماس یعنی نهر عاصی واقع شده ...