helavat - حلاوت
The entry is a dictionary list for the word helavat - حلاوت
حلاوت Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ وَ ] (ع مص) حلاوة. شیرین
گردیدن. شیرین شدن. (منتهی الارب) (اقرب
الموارد):
فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر
سخن نو آر که نو را حلاوتی است دگر.
فرخی.
بیازمای چو شاهان حلاوت و تلخی
حلاوت لب معشوق ...
گردیدن. شیرین شدن. (منتهی الارب) (اقرب
الموارد):
فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر
سخن نو آر که نو را حلاوتی است دگر.
فرخی.
بیازمای چو شاهان حلاوت و تلخی
حلاوت لب معشوق ...