cüzi - جزی
The entry is a dictionary list for the word cüzi - جزی
جزی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ زا ] (ع اِ) جِ جِزْیَه، بمعنی خراج
زمین و آنچه از ذمی گیرند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (از متن اللغة) (از
تاج العروس). جِزی ََ. (منتهی الارب) (آنندراج) (از متن اللغة).
زمین و آنچه از ذمی گیرند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (از متن اللغة) (از
تاج العروس). جِزی ََ. (منتهی الارب) (آنندراج) (از متن اللغة).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ زا ] (ع اِ) جِ جِزْیه. (منتهی الارب) (آنندراج) (تاج العروس). رجوع به جُزی ََ
شود.
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ زْ زی ] (ص نسبی) نسبت است به
جز و آن نام جدی است که بدو نسبت کنند. و
نام او محمدبن مروان بن... بود. (از لباب
الانساب). و رجوع به جزی محمدبن
مروان بن ثوبان شود. ...
جز و آن نام جدی است که بدو نسبت کنند. و
نام او محمدبن مروان بن... بود. (از لباب
الانساب). و رجوع به جزی محمدبن
مروان بن ثوبان شود. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ زَی ی ] (اِخ) نام مردی. (منتهی
الارب). ابن جزی بلنسی است که رحلة ابن
بطوطه را تلخیص کرده است. (از تاج
العروس).
الارب). ابن جزی بلنسی است که رحلة ابن
بطوطه را تلخیص کرده است. (از تاج
العروس).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ زی ی ] (اِخ) نام مردی. (منتهی
الارب). عبداللََّه بن مطرف بن شخیر مکنی به
ابوجزی و دیگران. (از تاج العروس).
الارب). عبداللََّه بن مطرف بن شخیر مکنی به
ابوجزی و دیگران. (از تاج العروس).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ زْیْ ] (اِخ) نام مردی است. (منتهی
الارب). جزیمةبن جزی صحابیست.
دارقطنی گوید: اهل حدیث به کسر جیم
خوانند و خطیب گوید: به سکون زاء باشد.
ولی جزی بر وزن علی درست است. (از تاج
العروس). ابوخزیمه سلمی یا ...
الارب). جزیمةبن جزی صحابیست.
دارقطنی گوید: اهل حدیث به کسر جیم
خوانند و خطیب گوید: به سکون زاء باشد.
ولی جزی بر وزن علی درست است. (از تاج
العروس). ابوخزیمه سلمی یا ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ زْ زی ] (اِخ) محمدبن ادریس
رازی حنظلی مکنی به ابوحاتم. وی از مردم
قریه ای است به نام جز. او میگفت: «نحن من
اهل اصبهان من قریة یقال لها جز». وی بسال
۲۷۷ هـ . ق. ...
رازی حنظلی مکنی به ابوحاتم. وی از مردم
قریه ای است به نام جز. او میگفت: «نحن من
اهل اصبهان من قریة یقال لها جز». وی بسال
۲۷۷ هـ . ق. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ زْ زی ] (اِخ) محمدبن مروان بن
ثوبان بن عبدالرحمان بن جزبن بکر. جد وی
بکر با ابی عبیدهٔ جراح به شام وارد شد. او از
پدرش روایت کرد و ابن عفیر از وی روایت
کند. (از لباب ...
ثوبان بن عبدالرحمان بن جزبن بکر. جد وی
بکر با ابی عبیدهٔ جراح به شام وارد شد. او از
پدرش روایت کرد و ابن عفیر از وی روایت
کند. (از لباب ...
cüzi - جزی other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.