çari - جاری
The entry is a dictionary list for the word çari - جاری
جاری Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
elti
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع ص) روان. (اقرب الموارد) (آنندراج). نهر جارٍ؛ ای لایجف و کذلک نبع
جارٍ. آب روان. (مهذب الاسماء). مقابل راکد
(ایستاده). سائل. رونده. ساری. مجازاً بمعنی
نافذ. روا. رایج. گذران :
تا بقوی بخت تو ز دولت سلطان
امر ...
جارٍ. آب روان. (مهذب الاسماء). مقابل راکد
(ایستاده). سائل. رونده. ساری. مجازاً بمعنی
نافذ. روا. رایج. گذران :
تا بقوی بخت تو ز دولت سلطان
امر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) یاری. زن برادر شوهر. زن برادر
نسبت به زن برادر دیگر. دو زن که هریک زن
یکی از دو برادرند یکدیگر را جاری باشند.
نسبت به زن برادر دیگر. دو زن که هریک زن
یکی از دو برادرند یکدیگر را جاری باشند.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام یکی از حکمای هند بود و
او را در طب و نجوم تصانیفی است که هندیان
به آنها عمل کنند و بسیاری از آنها به عربی
ترجمه شده است. (عیون الانباء ج ۲ ص ۳۳).
و رجوع به همان ...
او را در طب و نجوم تصانیفی است که هندیان
به آنها عمل کنند و بسیاری از آنها به عربی
ترجمه شده است. (عیون الانباء ج ۲ ص ۳۳).
و رجوع به همان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) ابوعبداللََّه سعدبن نوفل جاری.
از عمال و حکام عمر بود. (الانساب سمعانی).
از عمال و حکام عمر بود. (الانساب سمعانی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص نسبی) منسوب است به جار که
شهرکی است در ساحل قریب به مدینهٔ رسول
صلی الله علیه و آله و سلم . (الانساب سمعانی).
شهرکی است در ساحل قریب به مدینهٔ رسول
صلی الله علیه و آله و سلم . (الانساب سمعانی).
Farsça - Azeri sözlük Metni çevir
yurta(izah:
ölkənin yurta parası. rayic pulu.
buranın yurta ənənələri.
yurta ay: bu ay.)
ölkənin yurta parası. rayic pulu.
buranın yurta ənənələri.
yurta ay: bu ay.)