gılan - غیلان
The entry is a dictionary list for the word gılan - غیلان
غیلان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع اِ) جِ غول. (منتهی الارب) (اقرب
الموارد). رجوع به غول شود.
- غیلانُ الْوَغی ََ؛ سپاهیان دلیر و شجاع.
(ناظم الاطباء)
الموارد). رجوع به غول شود.
- غیلانُ الْوَغی ََ؛ سپاهیان دلیر و شجاع.
(ناظم الاطباء)
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (اِخ) از محدثان بود. رجوع به
کتاب المصاحف سجستانی ص ۲۴ شود.
کتاب المصاحف سجستانی ص ۲۴ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (اِخ) نام یکی از موالی رسول
خدا بود. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج ۱
ص ۴۳۸ شود.
خدا بود. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج ۱
ص ۴۳۸ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (اِخ) ابن جریر. از راویان است.
رجوع به عیون الاخبار ج ۲ ص ۲ شود.
رجوع به عیون الاخبار ج ۲ ص ۲ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (اِخ) ابن خَرَشَةبن عمروبن
ضرار ضبی. از بزرگان اهل بصره و از یاران
ابوموسی اشعری بود. در کتب ادب عرب از او
بسیار نام برده شده است. رجوع به الوزراء و
الکتاب ص ۱۰۸، عیون الاخبار ج ۳ ...
ضرار ضبی. از بزرگان اهل بصره و از یاران
ابوموسی اشعری بود. در کتب ادب عرب از او
بسیار نام برده شده است. رجوع به الوزراء و
الکتاب ص ۱۰۸، عیون الاخبار ج ۳ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (اِخ) ابن دعمی بن ایادبن نزاربن
معد. یکی از اجداد عرب بود. (از اللباب فی
تهذیب الانساب ج ۲). در حبیب السیر
غیلان بن مضر از اجداد رسول خدا بشمار
آمده است، ظاهراً همین غیلان بن دعمی
است. ...
معد. یکی از اجداد عرب بود. (از اللباب فی
تهذیب الانساب ج ۲). در حبیب السیر
غیلان بن مضر از اجداد رسول خدا بشمار
آمده است، ظاهراً همین غیلان بن دعمی
است. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (اِخ) ابن سلمة ثقفی. حکیم و
شاعر دورهٔ جاهلیت متوفی به سال ۲۳ هـ . ق.
اسلام را دریافت و روز طائف مسلمان شد.
وی ده زن داشت و به امر پیغمبر اسلام چهار
تن از آنان را برگزید. او ...
شاعر دورهٔ جاهلیت متوفی به سال ۲۳ هـ . ق.
اسلام را دریافت و روز طائف مسلمان شد.
وی ده زن داشت و به امر پیغمبر اسلام چهار
تن از آنان را برگزید. او ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (اِخ) ابن عقبةبن بهیش بن
مسعودبن حارثه. معروف به ذُوالرُّمَّة شاعر
معروف عرب. رجوع به ذوالرمة شود.
مسعودبن حارثه. معروف به ذُوالرُّمَّة شاعر
معروف عرب. رجوع به ذوالرمة شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (اِخ) ابن مالک بن عمروبن تمیم.
از شجاعان بنی تمیم بود. (از العقد الفرید ج ۶
ص ۹۰). صاحب منتهی الارب گوید: میان
غیلان و گروهی بسبب وقوع قتل دشمنی بود.
وی سوگند خورد که با آنان سازش نکند ...
از شجاعان بنی تمیم بود. (از العقد الفرید ج ۶
ص ۹۰). صاحب منتهی الارب گوید: میان
غیلان و گروهی بسبب وقوع قتل دشمنی بود.
وی سوگند خورد که با آنان سازش نکند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (اِخ) (... قدری) ابن مسلم
دمشقی قبطی ، مکنی به ابومروان نویسنده و
از بلیغان بود. فرقهٔ غیلانیه از قدریه به وی
منسوبند و او دومین کسی است که دربارهٔ قَدَر
سخن گفت و بدان ...
دمشقی قبطی ، مکنی به ابومروان نویسنده و
از بلیغان بود. فرقهٔ غیلانیه از قدریه به وی
منسوبند و او دومین کسی است که دربارهٔ قَدَر
سخن گفت و بدان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (اِخ) ابن مضر. یکی از اجداد
رسول خدا. رجوع به غیلان بن دعمی و حبیب
السیر چ خیام ج ۱ ص ۲۸۴ شود.
رسول خدا. رجوع به غیلان بن دعمی و حبیب
السیر چ خیام ج ۱ ص ۲۸۴ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (اِخ) ابن میسرة یا ابن یسرة.
محدث است و سعیدبن عامر از وی روایت
دارد. رجوع به سیرة عمربن عبدالعزیز ص ۷۹
شود.
محدث است و سعیدبن عامر از وی روایت
دارد. رجوع به سیرة عمربن عبدالعزیز ص ۷۹
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (اِخ) ثقفی. رجوع به غیلان بن
سلمه و تاریخ الخلفاء سیوطی ص ۱۰۰ شود.
سلمه و تاریخ الخلفاء سیوطی ص ۱۰۰ شود.