raşik - رشیق
The entry is a dictionary list for the word raşik - رشیق
رشیق Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (ع ص) رجل رشیق؛ مرد نیکو و
باریک قد. ج، رَشَق. (ناظم الاطباء) (منتهی
الارب). مرد نیکو و باریک قد. ج، رَشَق.
(آنندراج). نیکوقد. سروبالا. خوش قد و بالا.
کشیده بالا. خوش قد و قامت. خوش قد.
(یادداشت مؤلف). ...
باریک قد. ج، رَشَق. (ناظم الاطباء) (منتهی
الارب). مرد نیکو و باریک قد. ج، رَشَق.
(آنندراج). نیکوقد. سروبالا. خوش قد و بالا.
کشیده بالا. خوش قد و قامت. خوش قد.
(یادداشت مؤلف). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُ شَ ] (اِخ) نام جد ابوعبداللََّه بن
رشیق، فقیه مالکی متأخر. (منتهی الارب).
رشیق، فقیه مالکی متأخر. (منتهی الارب).