teharrus - تحرس
The entry is a dictionary list for the word teharrus - تحرس
تحرس Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
معجم اللغة العربية المعاصرة
تحرَّسَ من يتحرَّس، تحرُّسًا، فهو مُتحرِّس، والمفعول مُتحرَّس منه
• تحرَّسَ منه: احترس، توقّاه وتحفّظ وتحرَّر منه "علينا أحيانًا أن نتحرَّس من عواطفنا الشَّخصيَّة".
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ حَ رْ رُ ] (ع مص) احتراس.
خویشتن را از چیزی نگاه داشتن. (زوزنی).
تحرس از چیزی؛ خود را پاس داشتن از آن.
(منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خود را از
چیزی نگاه داشتن. (آنندراج). تحفظ. (قطر
المحیط). احتراس. توقی و تحفظ. ...
خویشتن را از چیزی نگاه داشتن. (زوزنی).
تحرس از چیزی؛ خود را پاس داشتن از آن.
(منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خود را از
چیزی نگاه داشتن. (آنندراج). تحفظ. (قطر
المحیط). احتراس. توقی و تحفظ. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(تَ حَ رُّ) [ ع . ] (مص ل .) در پناه شدن . 2 - پاس داشتن . 3 - (اِمص .) پاسداری
.
.